مارینا آروین مدیر آزمایشی موسیقی پرسنل مدیریت مدیر آزمایشی تاریخ ثبتنام 15/7/22 ارسالیها 408 پسندها 1,808 امتیازها 12,213 مدالها 9 سطح 9 16/8/23 مدیر #11 سعدیا گفتی که مهرش می رود از دل ولی مهر رفت و ماه آباننیز آرامم نکرد امضا : مارینا آروین
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,110 پسندها 6,354 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 18/8/23 #12 مارینا آروین گفت سعدیا گفتی که مهرش می رود از دل ولی مهر رفت و ماه آباننیز آرامم نکرد کلیک کنید تا باز شود... سودای عشق خوبان از سربدر کن ای دل در کوی نیک نامی لختی گذر کن ای دل دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی زین کار غصه بینی کار دگر کن ای دل امضا : m.sina
مارینا آروین گفت سعدیا گفتی که مهرش می رود از دل ولی مهر رفت و ماه آباننیز آرامم نکرد کلیک کنید تا باز شود... سودای عشق خوبان از سربدر کن ای دل در کوی نیک نامی لختی گذر کن ای دل دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی زین کار غصه بینی کار دگر کن ای دل
Tara Motlagh کاربر سایت کاربر انجمن تاریخ ثبتنام 1/8/23 ارسالیها 305 پسندها 1,017 امتیازها 6,833 مدالها 10 سطح 9 18/8/23 #13 m.sina گفت سودای عشق خوبان از سربدر کن ای دل در کوی نیک نامی لختی گذر کن ای دل دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی زین کار غصه بینی کار دگر کن ای دل کلیک کنید تا باز شود... سیری مباد سوخته تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست امضا : Tara Motlagh
m.sina گفت سودای عشق خوبان از سربدر کن ای دل در کوی نیک نامی لختی گذر کن ای دل دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی زین کار غصه بینی کار دگر کن ای دل کلیک کنید تا باز شود... سیری مباد سوخته تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,110 پسندها 6,354 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 18/8/23 #14 Tara Motlagh گفت سیری مباد سوخته تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست کلیک کنید تا باز شود... سخت نازک گشت جانم از لطافتهای عشق دل نخواهم جان نخواهم آن من کو آن من همچو ابرم روترش از غیرت شیرین خویش روی همچون آفتابت بس بود برهان من امضا : m.sina
Tara Motlagh گفت سیری مباد سوخته تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست کلیک کنید تا باز شود... سخت نازک گشت جانم از لطافتهای عشق دل نخواهم جان نخواهم آن من کو آن من همچو ابرم روترش از غیرت شیرین خویش روی همچون آفتابت بس بود برهان من
Prince:) مدیر بازنشسته طبیعت + نقاش انجمن مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 16/7/23 ارسالیها 518 پسندها 3,963 امتیازها 17,273 مدالها 17 سطح 12 18/8/23 #15 سوختم از آتش دل در میان موج اشک شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم امضا : Prince:)
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,110 پسندها 6,354 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 18/8/23 #16 j.yasin گفت سوختم از آتش دل در میان موج اشک شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم کلیک کنید تا باز شود... سر در رهش نهادم و کاری به سر نرفت با او به هیچ حیله مرا دست در نرفت پایم ز دست رفت و نیامد رهم به سر در راه او برفت سرم پا اگر نرفت امضا : m.sina
j.yasin گفت سوختم از آتش دل در میان موج اشک شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم کلیک کنید تا باز شود... سر در رهش نهادم و کاری به سر نرفت با او به هیچ حیله مرا دست در نرفت پایم ز دست رفت و نیامد رهم به سر در راه او برفت سرم پا اگر نرفت
Prince:) مدیر بازنشسته طبیعت + نقاش انجمن مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 16/7/23 ارسالیها 518 پسندها 3,963 امتیازها 17,273 مدالها 17 سطح 12 18/8/23 #17 m.sina گفت سر در رهش نهادم و کاری به سر نرفت با او به هیچ حیله مرا دست در نرفت پایم ز دست رفت و نیامد رهم به سر در راه او برفت سرم پا اگر نرفت کلیک کنید تا باز شود... سالها رفت و ز یادم نرود دوست هنوز تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز امضا : Prince:)
m.sina گفت سر در رهش نهادم و کاری به سر نرفت با او به هیچ حیله مرا دست در نرفت پایم ز دست رفت و نیامد رهم به سر در راه او برفت سرم پا اگر نرفت کلیک کنید تا باز شود... سالها رفت و ز یادم نرود دوست هنوز تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,110 پسندها 6,354 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 18/8/23 #18 j.yasin گفت سالها رفت و ز یادم نرود دوست هنوز تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز کلیک کنید تا باز شود... سرمایه دین و دل به غارت دادم سود دو جهان را به خسارت دادم سوگند ز می هزار پی خوردم و باز میخوردم و ایمان به کفارت دادم امضا : m.sina
j.yasin گفت سالها رفت و ز یادم نرود دوست هنوز تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز کلیک کنید تا باز شود... سرمایه دین و دل به غارت دادم سود دو جهان را به خسارت دادم سوگند ز می هزار پی خوردم و باز میخوردم و ایمان به کفارت دادم
Prince:) مدیر بازنشسته طبیعت + نقاش انجمن مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 16/7/23 ارسالیها 518 پسندها 3,963 امتیازها 17,273 مدالها 17 سطح 12 18/8/23 #19 m.sina گفت سرمایه دین و دل به غارت دادم سود دو جهان را به خسارت دادم سوگند ز می هزار پی خوردم و باز میخوردم و ایمان به کفارت دادم کلیک کنید تا باز شود... بنده دیگه با س یاد ندارم سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چهها کرد امضا : Prince:)
m.sina گفت سرمایه دین و دل به غارت دادم سود دو جهان را به خسارت دادم سوگند ز می هزار پی خوردم و باز میخوردم و ایمان به کفارت دادم کلیک کنید تا باز شود... بنده دیگه با س یاد ندارم سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چهها کرد
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,110 پسندها 6,354 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 18/8/23 #20 j.yasin گفت بنده دیگه با س یاد ندارم سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چهها کرد کلیک کنید تا باز شود... سرسبز بود خاک که آبش یار است خاصه خاکی که ناطق و بیدار است این خاک ز مشاطه خود بیخبر است خوش بیخبر است از آنکه زو هشیار است امضا : m.sina
j.yasin گفت بنده دیگه با س یاد ندارم سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چهها کرد کلیک کنید تا باز شود... سرسبز بود خاک که آبش یار است خاصه خاکی که ناطق و بیدار است این خاک ز مشاطه خود بیخبر است خوش بیخبر است از آنکه زو هشیار است