مهم ضرب المثل های ایرانی به همراه معنی

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ISET1

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/7/17
ارسالی‌ها
3,867
پسندها
14,690
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
آش نخورده و دهن سوخته

در زمان*هاي* دور، مردي در بازارچه شهر حجره اي داشت و پارچه مي فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبي بود وليكن كمي خجالتي بود.

مرد تاجر همسري كدبانو داشت كه دستپخت خوبي داشت و آش هاي خوشمزه او دهان هر كسي را آب مي انداخت.

روزي مرد بيمار شد و نتوانست به دكانش برود. شاگرد در دكان را باز كرده بود و جلوي آنرا آب و جاروب كرده بود ولي هر چه منتظر ماند از تاجر خبري نشد.

قبل از ظهر به او خبر رسيد كه حال تاجر خوب نيست و بايد دنبال دكتر برود.

. پسرك در دكان را بست و دنبال دكتر رفت . دكتر به منزل تاجر رفت و او را معاينه كرد و برايش دارو نوشت

پسر بيرون رفت و دارو را خريد وقتي به خانه برگشت ، ديگر ظهر شده بود. پسرك خواست دارو را بدهد و برود ، ولي همسر تاجر خيلي اصرار كرد و او را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ISET1

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/7/17
ارسالی‌ها
3,867
پسندها
14,690
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
بشنو و باور نكن

در زمان*هاي* دور، مرد خسيسي زندگي مي كرد. او تعدادي شيشه براي پنجره هاي خانه اش سفارش داده بود . شيشه بر ، شيشه ها را درون صندوقي گذاشت و به مرد گفت باربري را صداكن تا اين صندوق را به خانه ات ببرد من هم عصر براي نصب شيشه ها مي آيم .

از آنجا كه مرد خسيس بود ، چند باربر را صدا كرد ولي سر قيمت با آنها به توافق نرسيد. چشمش به مرد جواني افتاد ، به او گفت اگر اين صندوق را برايم به خانه ببري ، سه نصيحت به تو خواهم كرد كه در زندگي بدردت خواهد خورد.



باربر جوان كه تازه به شهر آمده بود ، سخنان مرد خسيس را قبول كرد. باربر صندوق را بر روي دوشش گذاشت و به طرف منزل مرد راه افتاد.

كمي كه راه رفتند، باربر گفت : بهتر است در بين راه يكي يكي سخنانت را بگوئي.

مرد خسيس كمي فكر كرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ISET1

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/7/17
ارسالی‌ها
3,867
پسندها
14,690
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
بيلش را پارو كرده
مي گويند، اگر كسي* چهل*روز پشت* سر هم* جلو در خانه*اش* را آب* و جارو كند، حضرت* خضر به* ديدنش* مي*آيد و آرزوهايش* را برآورده* مي*كند.

سي* و نه* روز بود كه* مرد بيچاره* هر روز صبح* خيلي* زود از خواب* بيدار مي*شد و جلو در خانه*اش* را آب* مي*پاشيد و جارو مي*كرد. او* از فقر و تنگدستي* رنج* مي*كشيد. به* خودش* گفته* بود: .اگر خضر را ببينم، به* او مي*گويم* كه* دلم* مي*خواهد ثروتمند بشوم. مطمئن* هستم* كه* تمام* بدبختي*ها و گرفتاري*هايم* از فقر و بي*پولي* است.


روز چهلم* فرارسيد. هنوز هوا تاريك* و روشن* بود كه* مشغول* جارو كردن* شد.
كمي* بعد متوجه* شد مقداري* خاروخاشاك* آن*طرف*تر ريخته* شده* است. با خودش* گفت: .با اين*كه* آن* آشغال*ها جلو در خانه* من* نيست، بهتر آنجا را هم*...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ISET1

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/7/17
ارسالی‌ها
3,867
پسندها
14,690
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
تاریخچه بوجود آمدن ضرب المثل زیرآب زدن
سالها پیش از اینکه آب در تهران لوله کشی گردد هر کدام از خانه ها دارای مخزن آب(تانکر) بودند که به صورت هفتگی ویا روزانه آن را جهت مصرف پر از آب می کردند در قسمت انتهایی این مخزن دریچه ای تعبیه شده بود که آن را زیر آب مخزن می نامیدند دلیل ایجاد این مکان در مخزن این بود که هر از گاهی که لجن درمخزن جمع می شد یک نفر وارد آن می شد وپس از تمیز کردن مخزن گل ولای ولجن را از طریق این دریچه بیرون می ریخت در آن زمان کسانی که با هم دشمنی داشتند و می خواستند که ضربه ای به طرف مقابل وارد کنند شبانه وارد مخزن آب منزل او شده و زیر آب مخزن را باز می کردند ( به این عمل در اصطلاح می گفتند زیر آب مخزن را زدن) این کار باعث می شد که تا صبح تمام آب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,550
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • #5
الف:
1- ادب از که آموختی از بی ادبان : بادیدن رفتار بی ادبان آن کارها را انجام ندادن.
2- آب در هاون کوبیدن : کاربیهوده انجام دادن .
3- آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته : این کار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد.
4- آش دهانسوزی نیست : بسیار مطلوب و محبوب نیست.
5- آتیش بیار معرکه: بهم زنی می کند .
6- آتیش زده به مالش : هر چی داشته بخشیده .
7- آب از دستش نمی چکد : خیرش به کسی نمی رسد .
8- آفتاب عمرش لب بومه : چیزی بمرگش نمانده .
9- آسمون همه جاش یه رنگه: هر جا که باشی وضع همینه .
10- از این ستون به آن ستون فرجی است : گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو مؤثر واقع شود.
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,550
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • #6
11- آب ازآهن جدا کردن: کار د شواری را انجام دادن .
12- آب ازدریا بخشیدن : از مال دیگران بخشیدن و منت نهادن
13- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو: جمله ی توهین آمیزی است.
14- اسب تازی گر ضعیف بود همچنان از طویله ی خربه انتقاد از بی اهمیت ها
15- آن راکه حساب پاک است ا ز محاسبه چه باک است :کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد.
16- اندازه نگهدار کلواوشر بواو لا تسرفوا : پرخوری .
17- ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز را دریابی : استفاده از اندک فرصت مانده
18- آنروز که آواز بود فکر زمستانت هم بود: به فکر آینده نبودن
19- آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود : پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن.
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,550
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • #7
ب:

1- بازبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد: باچرب زبانی کارهای خویش راپیش می برد .
2- بزک نمیر بهارمیاد .خربزه با خیار می یاد: به کسی و عده های دورو رازدادن.
3- بادمجان بم آفت نداره: مقاومت داشتن در برابر سختی ها
4- با یک گل بهار نمیشه: با یک شخص درستکار دنیا درست نمی شود.
5- با یه من عسل هم نمی شود خوردش: بد اخلاق بودن
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,550
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • #8
6- به دعای گربه ی سیاه ، بارون نمی باره: خشم خدا نسبت به افراد بدکار
7- برای لای جزر دیوار خوبه: خیلی بی مصرف است.
8- با یک تیر و دو نشون زدن: با انجام یک کار به چند نتیجه عالی رسیدن
9- باد آورده را باد می برد: هر چیزی که آسان بدست می آید آسان هم از دست می رود.
10- به در گفت دیوار بشنوه: غیر مستقیم حرف زدن
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,550
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • #9
11- به نطق آدمی بهتر است از دواب ، دواب از تو به گر نگویی صواب : استفاده از سخنان خوب در حرف زدن
12- با هر دست که دادی پس می گیری. پاداش حتمی در مقابل هر خوبی
13- بزرگی به عقل است نه به سال.در تقابل بین کارها وسخنان خردمندانه ی خردسال با سخنان وکارهای نابخردانه ی بزرگسال گفته می شود
14- برای همه مادر است برای من زن بابا: با همه مهربان است با من نا مهربان است.
15- با ماه نشینی ، ماه شوی ، با دیگ نشینی سیاه شوی: در تأثیر همنشینی گویند ،‌یعنی در اثر همنشینی با بدان ،‌بد می شوی و با نیکان نیک.
16- با پولها کباب بی پول ها دود کباب: شخص ثروتمند از مواهب زندگی استفاده می کند و بینوا می بیند و حسرت می کشد.
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,550
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • #10
پ:

1- پشت چشم نازک کردن: ناز آوردن

2- پشت دست داغ کردن: تصمیم گرفتن برای انجام ندادن کاری.

3- پا به دریا بگذاره دریا خشک می شود: بد شانس است.

4- پرسیدن عیب نیست ،‌ ندانستن عیب است: در مذمت نادانی

5- پنجه با شیر انداختن و مشت با شمشیر زدن کار خردمندان نیست: کار خطرناک کردن کار انسانهای عاقل نیست.

6- پول که زیاد شد خانه تنگ می شود و زن زشت: ثروت زیاد ، انسان را به سرگرمی های ناپسند وا می دارد.

7- پی تقدیر رفتن از کوری است. در نکوهش سستی وتنبلی ویا استفاده نکردن از عقل وفکر خود

8- پشم در کلاه نداشتن. بی مایه بودن

9- پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است تربیت نا اهل را چون گردوگان بر گنبد است

10- پرده هفت رنگ مگذار تو که در خانه بوریا داری: قناعت.

11- پولش از پار و بالا می...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S_MELIKA_R
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا