روی سایت ضربان احساس|سیماچراغچی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Sima.Ch
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 37
  • بازدیدها 2,369
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
گاهی نرسیدن بهتر از رسیدن است
زمانی می رسد که دلت می خواهد هرگز به مقصد نرسی
مقصد همواره مکان فرضی نیست گاهی مقصد مبدل به یک زمان می شود زمانی که اگر فرا رسد مجبور میشوی همه چیز را تمام کنی
زمان مقصر جداییست اما کسی باور نمی کند که چیزهایی هم هست که دست خود آدم نیست
تو هم باور نمی کنی که دلیل رفتن من فرا رسیدن موعد بود دوست داشتنم را با بی رحمی تمام زیر سوال می بری و مرا قصاص می کنی
دوست دارم چشمانم را ببندم و سردی ات را نبینم دوست دارم عواقب رفتنم را از صفحه ی ذهن بزدایم
تو دلی چون دریا داشتی من سنگ دلی ات را تاب نمی آورم
بین خودمان بماند من دوست داشتنت را از پشت پوسته ی سنگی ات حس می کنم
بوی دلتنگی ات در مشامم پیچیده است
اما می دانم که غرورت نمی گذارد احساست را به تصویر بکشی
من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
بعضی رابطه ها که تمام می شوند واقعا برای همیشه تمام می شوند
دیگر امیدی برای بازگشت نیست چون حریم ها شکسته شده است حریم که شکسته شود ترمیم شدنی نیست
اگر یک نفر بخواهد که یک تنه همه چیز را درست کند و بار ها تلاش کند باز هم درست شدنی نیست چون سوم شخص موردنظر نمی خواهد آن وقت است که دل می گیرد و دنیا هرلحظه کوچکتر می شود
شاید با او صحبت کنی اما سردی اش ناامیدی را به رگ هایت تزریق می کند و می فهمی قلبی که شکستی دیگر پیوند نخواهد خورد
حالا تو خودت را به آب و آتش بزن،اشک بریز و از زمین و زمان گلایه کن باز هم دردی دوا نمی شود چون او تو را نمی خواهد و نادیده ات می گیرد.
یاد خاطرات با هم بودنتان اشک را برایت به ارمغان می آورد،یاد مهربانی اش نفست را در سینه حبس می کند اما دیگر نیست تا با ش*ر..اب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
دغدغه های با تو بودن برایم شیرین و پرحلاوت است
گرچه نام دیوانگی هایم را دغدغه نمی توان گذاشت
تمام فکر و ذهنم این است که در نظر تو زیبا باشم
این که مدام تمجید و ستایشم می کنی قلبم مالامال از شادی می شود
حضرت یار
تو که نمیدانی سخنانت با منِ دیوانه چه می کند؟
انقلابی عظیم تر از انقلاب فرانسه در من رخ می دهد انقلابی که بنیان های وجودم را متلاشی می کند
از لبخندی که کنج لبت خانه کرده است دیگر هیچ نگویم بگذار نگویم که با دیدن لبخندت بیش از پیش دلبسته ات می شوم
بگذار نگویم که حاضرم برای دیدن دوباره ی لبخندت عطای جان را به لقایش ببخشم و به دیار باقی بشتابم
بگذار نگویم که دیدن دوباره ات حتی در خواب تنها امید دلِ خسته ام است
بگذار نگویم که نبودنت با این زن چه کرده است؟بگذار از تارهای سپید شده ی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
عاشق شدن ملاک نیست عاشق ماندن هنر است
اگر به عاشق شدن باشد که من هرروز عاشق می شوم روزی عاشق گنجشک روی درخت روزی عاشق دخترک گلفروش اما روز بعد تمام آن ها را به دست فراموشی می سپارم
افروزنده ی دل تاریک ومحزونم
من هر روز صبح که چشمانم به روی خورشید لبخند می زنند برای بار هزارم عاشق تو می شوم
تک تک ثانیه هایی که در زندگی ام می آیند و می روند با یاد تو به سرانجام می رسند
تو آنقدر در وجودم ماندگار شده ای که پس از مرگم نیز روحم با تو عجین شده است من یک بار عاشق تو شدم و یک بار دلم را به دست تو سپردم اما هزاران بار عاشق تو ماندم
من دیوانه ترین عاشق قرن هستم
هیچکس به اندازه ی من نمی تواند تو را بخواهد
بگذار همه بگویند دیوانه
دیوانه ی تو بودن هم عالمی دارد جانا
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
جادوی نگاهت
نوازش دستانت
صدای آرامت
قلب مهربانت
عشق بی پایانت
طوری دردلم ریشه دوانده که هضم آن از پسِ دل و ذهنم بر نمی آید
بیا و به این دلتنگی خاتمه بده
نفس تازه ای به روح شکسته ام عطا کن
دل بی قرارم را با عطوفت و چشمان مهربانت آرام کن
من،آرامش را در چشمان تو جستجو می کنم
برگرد تا دنیایم را به پایت بریزم
برگرد...
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
-میشه برگردی؟
+یه چیزایی دست خود آدم نیست
-هست...اما تو نمیخوای
+آره من دیگه نمیخوامت
-گناه من چی بود؟
+گناه تو دوست داشتن من بود
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
-میشه برگردی؟
+یه چیزایی دست خود آدم نیست
-هست...اما تو نمیخوای
+آره من دیگه نمیخوامت
-گناه من چی بود؟
+گناه تو دوست داشتن من بود
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
عشق را در چشمان تو یافتم
درد را در عشق تو یافتم
جنون را با تو چشیدم
و حال دلتنگی را باید دل بیچاره ام متحمل شود
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
نیستی
این فعل پنج حرفی درد را به جانم تزریق میکند
نخواستی که باشی
نخواستی که همدمت باشم
تو او را خواستی و من تو را خواستم و او دیگری را خواست
به راستی چه کسی به مراد دلش رسید؟
کاش می ماندی تا ثابت میکردم که تنها من میتوانم عاشق تو باشم
کاش این فرصت را به من می دادی
کاش...
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
دوستت داشتم
اما نتوانستم ثابت کنم
دوستت داشتم
اما نماندم که تنهایی ات را پر کنم
دوستت داشتم
اما نشد که بمانم
دوستت داشتم
اما رفتم تا بدون من طعم خوشبختی را بچشی
من هنوز هم دوستت دارم
اما...
 
امضا : Sima.Ch
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا