کامل شده مجموعه اشعار اشعار آخر قصه | ابوالفضل سنبلی بیدگلی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
بنام خدا

1478_آخر_قصه.jpg

آخر قصه را اول بگویم :

یکی بود

یکی نبود ...
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
دلم پر است

شبیه تفنگ یک شکارچی پیر

که مردد مانده است

ماشه را بکشد

یا اجازه دهد بچه آهو

از شیر خوردن فارغ شود.
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
رخسارم
زرد شده است
پاییز من از راه رسیده است
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
دوست داشتن تو
کار آسانی نیست

پیر شده ام
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
چه کار سختی دارند این شعرها
در چند جمله کوتاه
تمام دلتنگی مرا
میخواهند مخابره کنند
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
بوی سوختن می آید
دوباره از خاطرم گذشته ای....
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
دلتنگی

چمدانی ست قدیمی که وقت رفتن

هرچقدر هم بزرگ باشد

مجبور میشوی قسمتی از وجودت را

رها کنی و...

بروی....
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
تو چند نفر بودی
که با رفتنت
اینقدر تنها شده ام
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
ترس از تنهایی ست
حرف زدن با خویش در خلوت
سوت زدن در تاریکی
وگرنه هیچ دیوانه ای
با خودش حرف نمیزند
هیچ عاقلی
از تاریکی خالی نمیترسد
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
هر شعر زخم کهنه ایست
که وقت و بی وقت
توی خلوت یا شباهنگام
خون تازه میچکد از آن
 
امضا : زینب میشی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا