کامل شده مجموعه اشعار معرهای رقصان من | دختر علی کاربر انجمن یک رمان

[دخترعلی]

بعد از شب تيره ،فلق مى دمد
براى هرهمسفر خسته دلى
نور اميدوسحر مى دمد
*****
تا تو را ديدم شعر جوشيد از قلم
فكر بوييد از ختن
اما دگر وقتى نبود

 

[دخترعلی]

تاكى بايد خفت با چشمان باز
بيدارشو
دل به يغما رفت با چشمان باز
*****
هركسى از راه رسيد چنگى بزد
زخمه ايى بر اين دل خسته بزد
این دل مرده است کمتر زنید

 

[دخترعلی]

داد از دست دوست
هرچه كشم از اوست
وه چه نيكوست
*****
زار زد وقت رفتنت چشمانم ،نديدى
چكيد خون از قلب بيمارم ،نديدى
روى سنگى نقش بسته نام تو

 

[دخترعلی]

(نمی شه دوتا شعر بی ربط به هم را در یک ارسال قرار داد،تا قانون اینجا رعایت بشه)
ترنم بهارمى
اشكهاى يك تكه ابر
هرگز مباد برچهره ات

 

[دخترعلی]

هراس مدار از اشك و اه
تا باشد تو را درسـ ـينه
گنجى چون دعا

 

[دخترعلی]

خسته از كارزار عقل و قلب
ميان اتش اه و درد بنشسته ام
معلوم است كه بشكسته ام

 

[دخترعلی]

امروز دوتير درسـ ـينه نشاندم
يكى چون نمى خواست مرا
ان دگر را چون ز خود راندم

 

[دخترعلی]

ميلاد عباسِ على امده
به زمين سرور دين امده
اى ادميان ،امين امده

 

[دخترعلی]

تو كه خود به خود وفا ندارى
از كه وفا خواهى
اميد مبر ،رفیقی نيست

 

[دخترعلی]

ترسيد نرسد به من ،
از ترس خوابيد
من منتظر بيدارى يك مَردم