مشاعره مشاعره با اشعار پروین اعتصامی

  • نویسنده موضوع ISET1
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 118
  • بازدیدها 3,497
  • کاربران تگ شده هیچ

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,933
پسندها
4,120
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #111
رام تو نمی‌شود زمانه
رام از چه شدی رمیدن آموز

مندیش که دام هست یا نه
بر مردم چشم دیدن آموز
ز سری، موی سپیدی روئید
خنده‌ها کرد بر او موی سیاه

که چرا در صف ما بنشستی
تو ز یک راهی و ما از یک راه
 
امضا : فلورا.

Delaram*☆♡

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
1/9/23
ارسالی‌ها
1,439
پسندها
11,841
امتیازها
30,873
مدال‌ها
24
سطح
19
 
  • #112
یکی گوهر فروشی، ثروت اندوز
بدست آورد الماسی دل افروز
نهادش در میان کیسه‌ای خرد
ببستش سخت و سوی مخزنش برد
درافکندش بصندوقی از آهن
بشام اندر، نهفت آن روز روشن
بر آن صندوق زد قفلی ز پولاد
چراغ ایمن نمود، از فتنهٔ باد
ز بند و بست، چون شد کیسه آگاه
حساب کا رخود گم کرد ناگاه
چو مهر و اشتیاق گوهری دید
ببالید و بسی خود را پسندید
نه تنها بود و میانگاشت تنهاست
نه زیبا بود و می‌پنداشت زیباست
گمان کرد، از غرور و سرگرانی
که بهر اوست رنج پاسبانی
بدان بیمایگی، گردن برافراشت
فروتن بود، گر سرمایه‌ای داشت
ز حرف نرخ و پیغام خریدار
بوزن و قدر خویش، افزود بسیار
بخود گفت این جهان افروزی از ماست
بنام ماست، هر رمزی که اینجاست
نبود ار حکمتی در صحبت من
چه میکردم درین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Delaram*☆♡
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

Delaram*☆♡

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
1/9/23
ارسالی‌ها
1,439
پسندها
11,841
امتیازها
30,873
مدال‌ها
24
سطح
19
 
  • #113
ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟
جز سرزنش وبدسری خار چه دیدی؟
رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیبت
غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟
ای شمع دل افروز تو با این همه پرتو
جز مشتری سفله به بازار چه دیدی؟
 
امضا : Delaram*☆♡

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,961
پسندها
6,250
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #114
ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟
جز سرزنش وبدسری خار چه دیدی؟
رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیبت
غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟
ای شمع دل افروز تو با این همه پرتو
جز مشتری سفله به بازار چه دیدی؟

یکی زین سفره نان خشک برد، آن دیگری حلوا​

قضا گوئی نمیدانست رسم میزبانی را​

 
امضا : بَهآرنارنج

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,933
پسندها
4,120
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #115

یکی زین سفره نان خشک برد، آن دیگری حلوا​

قضا گوئی نمیدانست رسم میزبانی را​

از این پس، باغبان آید به گلشن

مرا بگذشت وقت آبیاری

روان آید به جسم، این مردگانرا

ز باران و ز باد نو بهاری
 
امضا : فلورا.

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,961
پسندها
6,250
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #116
از این پس، باغبان آید به گلشن

مرا بگذشت وقت آبیاری

روان آید به جسم، این مردگانرا

ز باران و ز باد نو بهاری
یا که همبوی مشک تاتاری
یا ز ازهار باغ مینوئی
خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کوئی
 
امضا : بَهآرنارنج

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,933
پسندها
4,120
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #117
یا که همبوی مشک تاتاری
یا ز ازهار باغ مینوئی
خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کوئی
یکی بگفت به آن دیگری، تو خون که‌ای
من اوفتاده‌ام اینجا، ز دست تاجوری

بگفت، من بچکیدم ز پای خارکنی
ز رنج خار، که رفتش بپا چو نیشتری
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,004
پسندها
6,120
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #118
یکی بگفت به آن دیگری، تو خون که‌ای
من اوفتاده‌ام اینجا، ز دست تاجوری

بگفت، من بچکیدم ز پای خارکنی
ز رنج خار، که رفتش بپا چو نیشتری
یکی نباخته ای دوست دیگری نبرد
جهان و کار جهان همچو نرد باختن است
بباید آنکه شود بزم زندگی روشن
نصیب شمع مپرس از چه روی سوختن است
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,933
پسندها
4,120
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #119
تو بباغ آمدی و ما رفتیم
آنکه آورد ترا، ما را برد
اندرین دفتر پیروزه، سپهر
آنچه را ما نشمردیم، شمرد
 
امضا : فلورا.

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا