مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Rominaa

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/4/24
ارسالی‌ها
4
پسندها
8
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,241
سلام یه رمانی بود که دختره عاشق پسری به اسم اهورا بود که اهورا عمران خونده بود و پسر عموی دلارام بود یه رفیق داشت به اسم دانیال که دانیال جراح قلب بود و کم کم عاشق دلارام میشه و وقتی اهورا درگیر یه پروژه میشه میادو با عکس های فتوشاپ شده که خودشو جای اهورا جا زده ببه زور با دلارام ازدواح میکنه و دلارام اهمیت نمیده بهش حتی دست ب خودکشی میزنه ولی نمیشه و دراخر عاشق دانیال میشع اسم این رمان چیه؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

melin f

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/4/23
ارسالی‌ها
377
پسندها
2,364
امتیازها
12,063
مدال‌ها
12
سطح
9
 
  • #2,242
سلام به همگی
یه دختری بود تو یه خانواده مذهبی بودن یه خواهر داشت و چهارتا برادر و یه دوست صمیمی به اسم مژگان
دقیق یادم نیست ولی اسم یکی از داداشا مسیح بود و پلیس
و اینا وقتی باباشون میمیره دختره میفهمه که اینا خونواده عموش بودن که باهاشون زندگی میکرده و خودش وقتی به دنیا اومده خونوادش مامان و باباش میمیرن و همه بهش میگفتن نحسه و دختره نصفه شب از خونه میزنه بیرون که مسیح از بیرون برمیگرده و میبینه این داره از خونه میره و حالش خوب نیست وقتی میفهمه که دختره جریان خونواده فهمیده میبره عقدش میکنه و از کارش انتقالی میگیره به شیراز و اونجا باهم زندگی میکنن و کم کم عاشق هم میشن بعد از یکسال میفهمن که شریک داداش بزرگه همه سرش کلاه گذاشته و فرار میکنه و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

Rominaa

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/4/24
ارسالی‌ها
4
پسندها
8
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,243
سلام دنبال رمانی میگردم زیاد ازش یادم نیست فقط یادمه پسره طبقه بالایی خونه مادرش زندگی‌میکرد و یه روز که مادر پسره نذری داشته دختره تو حیاط پشتی که اونجا پله به خونه پسره داره با خواهر زاده پسره بازی میکرده لطفا اگر کسی میدونه بهم بگه خیلی دنبالش گشتم
اسم پسره اگه امیر علی بوده باشه فکر کنم پسر بسیجی و دختر قرطی باشه چون شبیه بخشی از اون رمان
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

Rominaa

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/4/24
ارسالی‌ها
4
پسندها
8
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,244
سلام یه رمانی بود که دختره عاشق پسری به اسم اهورا بود که اهورا عمران خونده بود و پسر عموی دلارام بود یه رفیق داشت به اسم دانیال که دانیال جراح قلب بود و کم کم عاشق دلارام میشه و وقتی اهورا درگیر یه پروژه میشه میادو با عکس های فتوشاپ شده که خودشو جای اهورا جا زده ببه زور با دلارام ازدواح میکنه و دلارام اهمیت نمیده بهش حتی دست ب خودکشی میزنه ولی نمیشه و دراخر عاشق دانیال میشع اسم این رمان چیه؟
کسی اسم این رمان میدونه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا