داستان داستان فارسی | لمس ارواح

خدای گمشده آزگارد

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/23
ارسالی‌ها
82
پسندها
654
امتیازها
3,678
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
(رنه توكه) محقق و روح‌شناس فرانسوی داستان‌هایی از تجربه اشباح در كتاب‌های خود ذكر كرده كه بخشی از آن مربوط به خانم <وی> است. خانم (وی) با (توكه) در ارتباط با رویت اشباح مشورت می‌كرده است. تجربه زیر مربوط به یكی از یادداشت‌های اوست كه برای (توكه) فرستاده است.

‌خانم (وی) در یكی از شهرهای فرانسه همراه با دو پسرش یك منزل قدیمی متعلق به قرن هفده را خریداری نمود و در ششم ژوئیه سال 1955 در این منزل استقرار یافت. این منزل به شكل قلعهای قدیمی با باغ بزرگی بود كه نمازخانه و محراب نیز داشت. آنها به زودی متوجه شدند كه اشباحی در آن منزل رفت و آمد دارند. این اشباح مربوط می‌شدند به ارواحی كه در گذشته دور در آن مكان مقیم بودند.

‌یكی از این اشباح، روح شخصی بود كه در زندگانی خود باعث مرگ مردی شده و دچار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

خدای گمشده آزگارد

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/23
ارسالی‌ها
82
پسندها
654
امتیازها
3,678
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
…<یك‌شب در اواخر ماه نوامبر گاستون پسرم را كه با قطار ساعت یك و نیم بعد از نیمه شب می‌رفت بدرقه نمودم. حدود ساعت دو و ده دقیقه بود كه از ایستگاه قطار (مولن) بر‌گشتم. وقتی وارد منزل شدم تكان دهنده‌ترین واقعه دوران زندگیم رخ داد.

‌در آن شب به‌خصوص، من اصلا به روح و شبح فكر نمی‌كردم. چون به‌دلیل رفتن پسرم دلم به‌شدت گرفته بود. من قبل از ژان، كه رفته بود اتومبیلش را در گاراژ پارك كند، وارد منزل شدم. به محض این‌كه در را باز كردم دیدم شبح روی پلكان سرسرا ایستاده است.

درست همان‌جایی كه یك‌سال پیش بر من ظاهر شده بود. من وحشت زده در جایم خشك شدم، سرانجام به خود آمدم و توانستم خودم را كنترل كنم. این دفعه از پله‌ها بالا رفتم و بعد از این‌كه شبح چند كلمه‌ای صحبت كرد، چشمم را بستم و دو تا دستم را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا