مباحث متفرقه دیالوگِ ماندگارِ من... .

  • نویسنده موضوع Armita.sh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 81
  • کاربران تگ شده هیچ

Armita.sh

منتقد ادبیات + کاربر فعال سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
3/6/22
ارسالی‌ها
2,341
پسندها
19,292
امتیازها
46,373
مدال‌ها
40
سن
14
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
خب اینجا انجمن رمان نویسیه دیگه، بیاید و دیالوگی که خودتون از رمانتون دوست دارید رو بنویسید:)
 

MONTE CRISTO

سرپرست بازنشسته
کاربر قابل احترام
تاریخ ثبت‌نام
11/9/21
ارسالی‌ها
4,498
پسندها
50,729
امتیازها
77,373
مدال‌ها
79
سن
19
سطح
38
 
  • #2
- چرا هاستینگ کشیده عقب؟
- معتقده پزشکی که خودش دیوونست نمیتونه یه بیمار روانی رو درمان کنه‌.
- مگه میشه یه آدم تحصیل کرده و موفق دیوونه باشه!
- فکر می‌کنی اراجیف آکسفورد اونو از جنون نجات میده...؟ با همه‌ی اینا هاستینگ رو دست کم نگیر، اون‌قدر جرئت داره تا این جنون رو با آغوش باز بپذیره.
- این طرز فکر... .
- جنون آمیزه؟! خودش که گفت عقلش روبه مرگه.


* داستان کوتاه نفیر جنون... دلم براش تنگ شده بود :blushing:
 
آخرین ویرایش
امضا : MONTE CRISTO

❥لیلیِ او

منتقد انجمن + مدیر آزمایشی کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی کتاب
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
1,667
پسندها
20,620
امتیازها
43,073
مدال‌ها
22
سن
21
سطح
28
 
  • مدیر
  • #3

- ترانه تو انقد غرق جنگیدن با دشمنات شدی که دیگه فرقی با اونا نداری! حالا یکی از اونایی و دیگه پیروز شدنت فایده‌ای نداره! چون حتی اگه توی این جنگ پیروز هم بشی بازهم توی اوج پیروزی باختی و دشمنات هم توی اوج باختن بُردن!

(رمان دلکُشان)
 
آخرین ویرایش
امضا : ❥لیلیِ او
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA
عقب
بالا