داستان کودکانه داستان کودکانه عینک مامان بزرگ

  • نویسنده موضوع ❥لیلیِ او
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 71
  • کاربران تگ شده هیچ

❥لیلیِ او

منتقد انجمن + مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
1,706
پسندها
20,997
امتیازها
43,073
مدال‌ها
22
سن
21
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1

داستان کودکانه عینک مادربزرگ​


grandmas-glasses-story-1

مامانبزرگ لیلی همیشه عینکش رو گم میکرد!
مامانبزرگ که بدون عینکش، هیچ جا رو نمیتونه ببینه، میگه:
یعنی عینکمو کجا گذاشتم؟!
grandmas-glasses-story-2

برای همین مامان‌بزرگ به لیلی نیاز داره که بهش کمک کنه!
grandmas-glasses-story-3

بعضی وقتا عینک مامان‌بزرگ توی دستشوییه! یا روی تخت! بعضی وقتا هم روی سرشه!
اینجور وقتا لیلی میگه:
مامانبزرگ! اوناهاش! عینکت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ❥لیلیِ او

موضوعات مشابه

عقب
بالا