روی سایت دلنوشته واله... | الهه خواجه علی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/4/17
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
"به نام عشقی که خداست و خدایی که عشق است..."

t2mw_gg.jpg


نام مجموعه: واله...
نویسنده: الهه خواجه علی (Mademoiselle)


مقدمه:
♡ قلم به دست گرفتم تا قلم بزنم،
احوال دل بی سر و سامانم را... ♡

************

توجه:
هرگونه کپی برداری از آثار بدون رضایت نویسنده مجاز نمی باشد و پیگرد قانونی دارد.
برداشت از نوشته ها آزاد است؛...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/4/17
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
* چشم ها را بسته ایم و بیداد را نادیده می گیریم...
لب ها را به هم دوخته ایم و فریاد بر نمی آوریم...
گوش ها را پوشانده ایم و هیچ نمی شنویم...
و خود را در حصاری از ترس محبوس ساخته ایم...

غافل از اینکه صدای سکوتی چنین وهم آلود، شنیدنی است... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/4/17
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
* مهر سکوت هم تاریخ انقضا دارد...
بالاخره روزی فرا می رسد که چیزی جز بی رنگی اش باقی نمی ماند؛
و خواه ناخواه حکم آزادی لب هایت صادر می شود...
برای بیان ناگفته ای که از بهرش،

بر لب هایت مهر سکوت زدند... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/4/17
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
* لبخندم جراحتی سوزاننده بیش نیست
که تا اعماق قلبم را می سوزاند
و چیزی جز فریاد برایش به ارمغان نمی آورد...
فریادی که تنها حاصلش درد است و درد؛

برای لب هایی که داغ دیده اند... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/4/17
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
* باید ها و نباید ها
خوبی ها و بدی ها
زشتی ها و زیبایی ها
و هر آنچه که هست و نیست
همگی برایت پوچ و بی معنا می شوند؛ اگر
آنقدر سست ریشه باشی
تا باد تو را به هر جهت که می خواهد هدایت کند...
هر چقدر هم که بستر خاک برایت نامساعد بود؛
ریشه هایت را محکم کن...
آن زمان است که می توانی با افتخار بگویی:

اعتقادات باد نتوانستند مرا را به اسارت ببرند... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/4/17
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
* آیین آمدن را نیاموخته بودی، نازنین!
وگرنه چه کس می تواند هیاهوی قلب من را ببیند و بیتاب آمدن نشود...؟ *
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/4/17
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
* آنقدر به تلخی این روز ها عادت کرده ام که دیگر،
روزهای شیرین برایم معنا ندارند... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/4/17
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
* سِر این امر چیست؟
نمی دانم...
از کنار تو بودن لذت نمی برم...
اما؛
ذلت بی تو بودن

هر لحظه با من است... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/4/17
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
* تنها مرز ها هستند که بین ما فاصله انداخته اند...
وگرنه،
تا تو در قلب منی
فاصله معنا ندارد... *


تقدیم به مدینه ی نازنینم ( : madine madine
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/4/17
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
* من آن پرنده ی تیزبال بودم؛
که در آسمانِ این دنیای پتیاره
به دنبال ستاره ی خویش می گشتم...
غافل از اینکه ستارگان با چشمکی مرا خام می کردند؛
تا بال از من بشکنند
و مرا در حصار تنهایی خویش رها سازند...
و این من، منی تنهاست...
که هنوز شکسته شدن بالش را باور ندارد
و هنوز برای پرواز تقلا می کند...
برای شکستن این حصار تنهایی...
برای رهایی از این حبس ابد دل...
و هر بار که به زمین می افتد،
تازه به یاد می آورد؛
اسیر بازی ستارگان چشمک زنی شده

که روزی او را تنها نهادند... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا