روی سایت دلنوشته واله... | الهه خواجه علی کاربر انجمن یک رمان

[elahe khajeali]

* آنقدر عاشقت هستم
که از نفرت از تو می هراسم...
تا به این اندازه کم است؛
فاصله ی میان عشق و نفرت! *

 

[elahe khajeali]

* چه می شد اگر
اندکی مهربانی
اندکی فداکاری
اندکی صداقت
اندکی عشق
اندکی مدارا
اندکی گذشت
و اندکی خدا را
در زندگیمان پررنگ تر می کردیم...؟
باور نمی کنم...!
یعنی نیک زیستن،
تا به این حد دشوار شده است؟! *

 

[elahe khajeali]

* تمامِ من در تو خلاصه می شود
و تمامِ تو در مدارا نکردن
با دل بشکسته ی من...
به کدامین گـ ـناه تاوان نبودنت را پس می دهم؛
منی که حتی یک دم
سر از کعبه ی عشقت برنگردانده ام...؟ *

 

[elahe khajeali]

* خواستم که بتوانم
اما نمی دانم
خواسته ام زیادی بود
یا توانم کم!
سردرگمم در دنیایی
که هیچ را پشت هر نقاب
و همه را در هیچ نهان ساخته است...
دویدن و نرسیدن،
نفسم را بند آورده...
حتی طناب دار هم نمی توانست،
این چنین با من جفا کند...! *

 

[elahe khajeali]

* اسیر نگرانی، سر در گمی، دلتنگی
اسیر بی تو بودنم...
بغضم اشک می شود و اشکم درد می شود و دردم سکوت!
و تنها خاموشی است که می تراود...
ترانه های بی تو بودن را؛
که تنها شنونده ی آن ها
کاغذ است و قلم! *

 

[elahe khajeali]

* تمامم اگر لحظه ای روی تو
بگردد ز غم دیده مژگان من... *

 

[elahe khajeali]

* به خدا و هر که دانی که نبودنش ندانی
من از آن قماش گشتم که نبودنت نداند...! *

 

[elahe khajeali]

* شعر من قافیه را باخت از آن دم که تو را
منِ بیچاره و دلداده نشانش دادم... *

 

[elahe khajeali]

* در دنیا هفت میلیارد آدم غیر از خودت پیدا می شود؛
که در هر لحظه ای به تو یادآوری کنند:
بی کسی ات دروغ نیست؛ بلکه حقیقتی است انکار ناپذیر...
که هر دم چون پتکی بر سر رویاهای ساده لوحانه ات فرود می آید... *

 

[elahe khajeali]

* زندگی "من" در یک کلام خلاصه می شود و آن یک کلام، فقط "تو" یی! *