شاعر‌پارسی اشعار وحشی بافقی

  • نویسنده موضوع ASIL
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 45
  • بازدیدها 1,647
  • کاربران تگ شده هیچ

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/8/17
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
سطح
3
 
  • #21

به صَد جان میخرم

گَردی که خیزَد

از سَرِ راهت ...

#وحشی_بافقی
♦️​
 

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/8/17
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
سطح
3
 
  • #22
ما و تو هم درد و هم داغیم
ای مرغ چمن

تو ز گُل می نال و من
از بی وفاییهای او...

#وحشی
♦️
 

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/8/17
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
سطح
3
 
  • #23
مهرم ز حرمان شد فزون
شوقی ز حسرت کم نشد

هر چند حسرت بیش شد
شوق و محبت کم نشد

تخم امید ما ازو
نارسته ماند از بی‌نمی

اما به کشت دیگران
باران رحمت کم نشد

خوش بخت تو ای مدعی
کاینجا که من خوارم چنین

با یک جهان بی‌حرمتی
هیچت ز حرمت کم نشد

عمری زدم لاف سگی
اما چه حاصل چون مرا

با اینهمه حق وفا
خواری و ذلت کم نشد

وحشی ازو بر خاطرم
پیوسته بود این گرد غم

ز آیینهٔ من هیچگه
گرد کدورت کم نشد...

#وحشی
♦️
 

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/8/17
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
سطح
3
 
  • #24
منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را
هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را

هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی
عشق می‌داند نکو آداب کار خویش را

غیر گو از من قیاس کار کن این عشق چیست
می‌کند بیچاره ضایع روزگار خویش را

صید ناوک خورده خواهد جست، ما خود بسملیم
ای شکار افکن بتاز از پی شکار خویش را

با تو اخلاصم دگر شد بسکه دیدم نقض عهد
من که در آتش نگردانم عیار خویش را

بادهٔ این شیشه بیش از ساغر اغیار نیست
بشکنیم از جای دیگر ما خمار خویش را

کار رفت از دست ،وحشی پای بستی کن ز صبر
این بنای طاقت نااستوار خویش را

#وحشی

♦️
 

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/8/17
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
سطح
3
 
  • #25
مَجروح را
جِراحت و بیمار را مَرض

عُشاق را
مُفارقَتِ یار می‌کُشَد...

#وحشی
♦️
 

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/8/17
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
سطح
3
 
  • #26
نزدیک ما سگان درت جا نمی‌کنند
مردم چه احتراز که از ما نمی‌کنند

رسم کجاست این ، تو بگو در کدام ملک
دل می‌برند و چشم به بالا نمی‌کنند

رحمی نمی‌کنی، مگر این محرمان تو
اظهار حال ما به تو اصلا نمی‌کنند

لیلی تمام گوش و ندیمان بزم خاص
ذکر اسیر بادیه قطعا نمی‌کنند

این قرب و بعد چیست نه ما جمله عاشقیم
آنها چه کرده‌اند که اینها نمی‌کنند

عشق آن دقیقه نیست که از کس توان نهفت
مردم مگر نگاه به سیما نمی‌کنند

پند عبث بلاست بلی زیرکانه عشق
بیهوده جا به گوشهٔ صحرا نمی‌کنند

این طرفه بین که تشنه لبان را به قطره‌ای
سد احتیاج هست و تمنا نمی‌کنند

وحشی چه کرده‌ای تو که خاصان بزم او
هرگز عنایتی به تو پیدا نمی‌کنند

#وحشی
♦️
 

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/8/17
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
سطح
3
 
  • #27

خود رَنجم و خود صلح کنم
عادتم اینست!

یک روز تحمل نکنم طاقتم اینست...

#وحشی
♦️​
 

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/8/17
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
سطح
3
 
  • #28

گر بدانی حالِ مَن
گریان شوی بی اختیار

ای که مَنع
گریه بی اختیارم می کُنی !

#وحشی
♦️​
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Najva❁

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/8/17
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
سطح
3
 
  • #29

رفتی و باز نمی آیى
و من بی تو به جان

جان من اینهَمه بی رحم
چرایی ، بازآ ...

#وحشی
♦️​
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Najva❁

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/8/17
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
سطح
3
 
  • #30
بگذشت دور یوسف و دوران حسن تست
هر مصر دل که هست به فرمان حسن تست

بسیارسر به کنگره عشق بسته‌اند
آنجا که طاق بندی ایوان حسن تست

فرمان ناز ده که در اقصای ملک عشق
پروانه‌ای که هست ز دیوان حسن تست

زنجیر غم به گردن جان می‌نهد هنوز
آن مویها که سلسله جنبان حسن تست

آبش هنوز می‌رسد از رشحهٔ جگر
آن سبزه‌ها که زینت بستان حسن تست

دانم که تا به دامن آخر زمان کشد
دست نیاز من که به دامان حسن تست

تقصیر در کرشمهٔ وحشی نواز نیست
هر چند دون مرتبهٔ شان حسن تست

#وحشی
♦️
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Najva❁

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا