شاعر‌پارسی اشعار قیصر امین پور

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #91
ایستاده در باد

شاخه ی لاغر بیدی کوتاه

برتنش جامه ای انباشته از پنبه و کاه

برسر مزرعه افتاده بلند

سایه اش سرد و سیاه

نه نگاهش را چشم ، نه کلاهش را پشم

سایه ی امن کلاهش اما

لانه ی پیر کلاغی است که با قال و مقال

قاروقار از ته دل می خواند:

آنکه می ترسد

می ترساند
 
امضا : snow80
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #92
بهترین مثنوی قیصر امین پور :

پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابر ها

مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا

ماه برق کوچکی است از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او

اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان

رعد و برق شب طنین خنده اش
سیل و طوفان نعره ی توفنده اش

دکمه ی پیراهن او آفتاب
برق تیر و خنجر او ماهتاب

هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویربود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان ، دور از زمین

بود ،اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود

... هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین از اسمان از ابر ها

زود می گفتند این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : snow80
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

snow80

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/8/17
ارسالی‌ها
272
پسندها
591
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
سطح
4
 
  • #93
چرا عاقلان را نصیحت کنیم ؟

بیایید از عشق صحبت کنیم


تمام عباداتمان عادت است

به بی عادتی کاش عادت کنیم
 
امضا : snow80
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

FarshadR

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/12/17
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
سطح
0
 
  • #94
ای عشق، ای ترنم نامت ترانه ها
معشوق آشنای همه عاشقانه ها

ای معنی جمال به هر صورتی که هست
مضمون و محتوای تمام ترانه ها

با هر نسیم ،دست تکان می دهد گلی
هر نامه ای ز نام تو دارد نشانه ها

هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه ،خوشه گندم به دانه ها

شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دریا به موج و موج به ریگ کرانه ها

باران قصیده ای است تر و تازه و روان
آتش ترانه ای به زبان زبانه ها

اما مرا زبان غزلخوانی تو نیست
شبنم چگونه دم زند از بی کرانه ها

کوچه به کوچه سر زده ام کو به کوی تو
چون حلقه در به در زده ام سر به خانه ها

یک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم
سودا کند دمی به همه جاودانه ها

قیصر امین پور
 

FarshadR

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/12/17
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
سطح
0
 
  • #95
این جزر و مد چیست که تا ماه می رود ؟
دریای درد کیست که در چاه می رود ؟

اینسان که چرخ میگذرد بر مدار شوم
بیم خسوف و تیرگی ماه می رود

گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده به اکراه میرود

آبستن عزای عظیمی است کاین چنین
آسیمه سر نسیم سحر گاه می رود

امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه می رود

در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟
گویا دلی به مقصد دلخواه می رود

دارد سر شکافتن فرق آفتاب
آن سایه ای که در دل شب راه می رود
 

FarshadR

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/12/17
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
سطح
0
 
  • #96
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشم های نگران آینه ی تردیدند

نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی
هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند

چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند

غرق دریای تو بودند ولی ماهی وار
باز هم نام و نشان تو زهم پرسیدند

در پی دوست همه جای جهان را گشتند
کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند

سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند

تو بیایی همه ساعت همه‌ی ثانیه ها
از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند

قیصر امین پور
 

FarshadR

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/12/17
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
سطح
0
 
  • #97
یک کلبه ی خراب و کمی پنجره
یک ذره آفتاب و کمی پنجره

ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره

در این سیاه چال سراسر سوال
چشم و دلی مجاب و کمی پنجره

بویی ز نان و گل به همه می رسید
با برگی از کتاب و کمی پنجره

موسیقی سکوت شب و بوی سیب
یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره

قیصر امین پور
 

FarshadR

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/12/17
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
سطح
0
 
  • #98
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی، لب پنجره
پر از خاطرات ترك خورده ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم

اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم

اگر دشنه دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم؟!

گواهی بخواهید، اینك گواه:
همین زخمهایی كه نشمرده ایم!

دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست، عمری به سر برده ایم

قیصر امین پور
 

FarshadR

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/12/17
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
سطح
0
 
  • #99
دور از همه مردم شده ام در خودم امشب
پیدا شده ام ، گم شده ام در خودم امشب

لبریز ز سرمستی و سرریز ز هستی
دریای تلاطم شده ام در خودم امشب

در هر نفسم بوی گلی تازه شکفته است
یک باغ تبسم شده ام در خودم امشب

تا نورِ تو تابیده به طور کلماتم
موسای تکلم شده ام در خودم امشب

باریده مگر نم نم نام تو به شعرم
باران ترنم شده ام در خودم امشب

هم دانه ی دانایی و هم دام هبوطم
اسطوره ی گندم شده ام در خودم امشب

قیصر امین پور
 

FarshadR

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/12/17
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
سطح
0
 
  • #100
ای شکوه بی کران اندوه من!
آسمان ، دریای جنگل ، کوه من!

گم شدی ای نیمه ی سیب دلم
ای منِ من! ای تمامِ روح من!

ای تو لنگرگاه تسکین دلم!
ساحل من، کشتی من! نوح من!

قدر اندوه دل ما را بدان
قدر روح خسته و مجروح من:

هر چه شد انبوه تر گیسوی تو
می شود اندوه تر اندوه من!

قیصر امین پور
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا