m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,237 پسندها 6,547 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 23/11/22 #41 فلورا. گفت مهر می ورز و دم غنیمت دان عشق می باز و با دقایق باش بشکند تا که کاسه ات را عشق از میان همه تو لایق باش! کلیک کنید تا باز شود... ش*ر..اب خواستم و عمر شرنگ ریخت بر کامم فریبکار دغل پیشه بهانه اش نشنیدن بود لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید. امضا : m.sina
فلورا. گفت مهر می ورز و دم غنیمت دان عشق می باز و با دقایق باش بشکند تا که کاسه ات را عشق از میان همه تو لایق باش! کلیک کنید تا باز شود... ش*ر..اب خواستم و عمر شرنگ ریخت بر کامم فریبکار دغل پیشه بهانه اش نشنیدن بود لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
Samira-M مدیر بازنشسته شعرکده + شاعر انجمن هنرمند انجمن تاریخ ثبتنام 14/3/18 ارسالیها 920 پسندها 15,351 امتیازها 37,073 مدالها 18 سطح 24 20/12/22 #42 m.sina گفت ش*ر..اب خواستم و عمر شرنگ ریخت بر کامم فریبکار دغل پیشه بهانه اش نشنیدن بود کلیک کنید تا باز شود... دریغ از آن که به بیداریِ حقیقیِ ما، امان نمی دهد این خواب هایِ خرگوشی فراغ و عمر؟ نه! حاشا که رُخ دهد، حاشا! میانِ جیوه و آب، اتّفاقِ هم جوشی امضا : Samira-M
m.sina گفت ش*ر..اب خواستم و عمر شرنگ ریخت بر کامم فریبکار دغل پیشه بهانه اش نشنیدن بود کلیک کنید تا باز شود... دریغ از آن که به بیداریِ حقیقیِ ما، امان نمی دهد این خواب هایِ خرگوشی فراغ و عمر؟ نه! حاشا که رُخ دهد، حاشا! میانِ جیوه و آب، اتّفاقِ هم جوشی
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,237 پسندها 6,547 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 26/12/22 #43 Samira-M گفت دریغ از آن که به بیداریِ حقیقیِ ما، امان نمی دهد این خواب هایِ خرگوشی فراغ و عمر؟ نه! حاشا که رُخ دهد، حاشا! میانِ جیوه و آب، اتّفاقِ هم جوشی کلیک کنید تا باز شود... یادآور صبح خیال انگیز ِدریاست گل کرده باغی از ستاره در نگاهت آنک چراغانی که در چشم تو برپاست بیهوده می کوشی که راز عاشقی را امضا : m.sina
Samira-M گفت دریغ از آن که به بیداریِ حقیقیِ ما، امان نمی دهد این خواب هایِ خرگوشی فراغ و عمر؟ نه! حاشا که رُخ دهد، حاشا! میانِ جیوه و آب، اتّفاقِ هم جوشی کلیک کنید تا باز شود... یادآور صبح خیال انگیز ِدریاست گل کرده باغی از ستاره در نگاهت آنک چراغانی که در چشم تو برپاست بیهوده می کوشی که راز عاشقی را
فلورا. کاربر سایت کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 6/8/22 ارسالیها 1,984 پسندها 4,586 امتیازها 28,973 مدالها 17 سطح 13 5/1/23 #44 آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من:/ امضا : فلورا.
SAN.SNI مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 1/6/20 ارسالیها 6,050 پسندها 27,953 امتیازها 70,873 مدالها 26 سطح 29 16/1/23 #45 فلورا. گفت آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من:/ کلیک کنید تا باز شود... نهادم آینه ای پیش روی آینه ات جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی امضا : SAN.SNI
فلورا. گفت آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من:/ کلیک کنید تا باز شود... نهادم آینه ای پیش روی آینه ات جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی
فلورا. کاربر سایت کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 6/8/22 ارسالیها 1,984 پسندها 4,586 امتیازها 28,973 مدالها 17 سطح 13 17/1/23 #46 SAN.SNI گفت نهادم آینه ای پیش روی آینه ات جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی کلیک کنید تا باز شود... SAN.SNI گفت نهادم آینه ای پیش روی آینه ات جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی کلیک کنید تا باز شود... یک درد ماندگار! بلایت به جان من می سوزم از تبی که دماسنج عشق را از هرم خود گداخته زیر زبان من امضا : فلورا.
SAN.SNI گفت نهادم آینه ای پیش روی آینه ات جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی کلیک کنید تا باز شود... SAN.SNI گفت نهادم آینه ای پیش روی آینه ات جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی کلیک کنید تا باز شود... یک درد ماندگار! بلایت به جان من می سوزم از تبی که دماسنج عشق را از هرم خود گداخته زیر زبان من
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,237 پسندها 6,547 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 18/1/23 #47 فلورا. گفت یک درد ماندگار! بلایت به جان من می سوزم از تبی که دماسنج عشق را از هرم خود گداخته زیر زبان من کلیک کنید تا باز شود... نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من امضا : m.sina
فلورا. گفت یک درد ماندگار! بلایت به جان من می سوزم از تبی که دماسنج عشق را از هرم خود گداخته زیر زبان من کلیک کنید تا باز شود... نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من
matieh کاربر سایت رو به پیشرفت تاریخ ثبتنام 29/12/22 ارسالیها 147 پسندها 471 امتیازها 2,933 مدالها 9 سن 19 سطح 5 18/1/23 #48 نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست عشق را همواره با دیوانگی پیوندهاست امضا : matieh
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,237 پسندها 6,547 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 1/3/23 #49 matieh گفت نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست عشق را همواره با دیوانگی پیوندهاست کلیک کنید تا باز شود... تشخیص درد من به دل خود حواله کن آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من امضا : m.sina
matieh گفت نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست عشق را همواره با دیوانگی پیوندهاست کلیک کنید تا باز شود... تشخیص درد من به دل خود حواله کن آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من
فلورا. کاربر سایت کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 6/8/22 ارسالیها 1,984 پسندها 4,586 امتیازها 28,973 مدالها 17 سطح 13 4/6/23 #50 m.sina گفت تشخیص درد من به دل خود حواله کن آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من کلیک کنید تا باز شود... نام تو را نمی دانم. آری، اما می دانم. گل ها اگر که نام تو را می دانستند، نسل بهار از اینسان رو سوی انقراض، نمی رفت امضا : فلورا.
m.sina گفت تشخیص درد من به دل خود حواله کن آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من کلیک کنید تا باز شود... نام تو را نمی دانم. آری، اما می دانم. گل ها اگر که نام تو را می دانستند، نسل بهار از اینسان رو سوی انقراض، نمی رفت