مشاعره مشاعره با اشعار رهی معیری

  • نویسنده موضوع فاطمه مقدم
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 57
  • بازدیدها 1,416
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,195
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #31
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
مستان خرابات ز خود بی خبرند
جمعند و ز بوی گل پراکنده ترند
ای زاهد خودپرست باما منشین
مستان دگرند و خودپرستان دگرند
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,939
پسندها
4,214
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #32
دریاب که ایام گل و صبح جوانی

چون برق کند جلوه و چون باد گریزد

شادی کن اگر طالب آسایش خویشی

کآسودگی از خاطر ناشاد گریزد
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.donya

m.donya

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/6/23
ارسالی‌ها
105
پسندها
214
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #33
دریاب که ایام گل و صبح جوانی

چون برق کند جلوه و چون باد گریزد

شادی کن اگر طالب آسایش خویشی

کآسودگی از خاطر ناشاد گریزد
دردا که بهار عیش ما آخر شد
دوران گل از باد فنا آخر شد
شب طی شد و رفت صبحی از محفل ما
افسانه افسانه سرا آخر شد
 

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,939
پسندها
4,214
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #34
دردا که بهار عیش ما آخر شد
دوران گل از باد فنا آخر شد
شب طی شد و رفت صبحی از محفل ما
افسانه افسانه سرا آخر شد
دردا که بهار عیش ما آخر شد

دوران گل از باد فنا آخر شد

شب طی شد و رفت صبحی از محفل ما

افسانه افسانه سرا آخر شد
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.donya

m.donya

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/6/23
ارسالی‌ها
105
پسندها
214
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #35
دردا که بهار عیش ما آخر شد

دوران گل از باد فنا آخر شد

شب طی شد و رفت صبحی از محفل ما

افسانه افسانه سرا آخر شد
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
 

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,939
پسندها
4,214
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #36
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,195
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #37
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل
همچو موجم یک نفس آرام نیست
بسکه طوفان زا بود دریای دل
 
امضا : m.sina

m.donya

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/6/23
ارسالی‌ها
105
پسندها
214
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #38
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل
همچو موجم یک نفس آرام نیست
بسکه طوفان زا بود دریای دل
لب فرو بسته ام از ناله و فریاد، ولی
دل ماتمزده، در سینه من نوحه گر است
 

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,939
پسندها
4,214
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #39
تو ای آتشین زهره کز تابناکی
فروزان کنی بزم چرخ کهن را

برون افکنی از پی دل‌فریبی
از آن نیلگون جامه، سیمینه‌تن را
 
آخرین ویرایش
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.donya

m.donya

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/6/23
ارسالی‌ها
105
پسندها
214
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #40
تو ای آتشین زهره کز تابناکی
فروزان کنی بزم چرخ کهن را

برون افکنی از پی دل‌فریبی
از آن نیلگون جامه، سیمینه‌تن را
آن را که جفا جوست، نمی باید خواست
سنگین دل و بد خوست، نمی باید خواست
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا