D Deleted کاربر سایت کاربر فعال تاریخ ثبتنام 3/7/21 ارسالیها 1,490 پسندها 26,304 امتیازها 61,573 مدالها 56 سطح 33 31/8/23 نویسنده موضوع #31 رفتم و بیشم نبود روی اقامت وعده دیدار گو بمان به قیامت
D Deleted کاربر سایت کاربر فعال تاریخ ثبتنام 3/7/21 ارسالیها 1,490 پسندها 26,304 امتیازها 61,573 مدالها 56 سطح 33 31/8/23 نویسنده موضوع #32 رشک برم کاش قبا بودمی چونک در آغوش قبا بودهای زهره ندارم که بگویم تو را بیمن بیچاره چرا بودهای؟!
D Deleted کاربر سایت کاربر فعال تاریخ ثبتنام 3/7/21 ارسالیها 1,490 پسندها 26,304 امتیازها 61,573 مدالها 56 سطح 33 31/8/23 نویسنده موضوع #33 روشنانی که به تاریکی شب گردانند شمع در پرده و پروانه سرگردانند
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,110 پسندها 6,353 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 31/8/23 #34 Ayanᵛᵗ گفت روشنانی که به تاریکی شب گردانند شمع در پرده و پروانه سرگردانند کلیک کنید تا باز شود... رهرو عشق محال است که افسرده شود عرق سرد ندارد تب سوزان طلب پنجه سعی ترا ناخن غیرت کندست ورنه بی لعل و گهر نیست رگ کان طلب امضا : m.sina
Ayanᵛᵗ گفت روشنانی که به تاریکی شب گردانند شمع در پرده و پروانه سرگردانند کلیک کنید تا باز شود... رهرو عشق محال است که افسرده شود عرق سرد ندارد تب سوزان طلب پنجه سعی ترا ناخن غیرت کندست ورنه بی لعل و گهر نیست رگ کان طلب
ملکه جهنمی❄ کاربر فعال تالار وحشت + گوینده آزمایشی کاربر فعال بخش تاریخ ثبتنام 2/8/19 ارسالیها 2,587 پسندها 15,669 امتیازها 44,373 مدالها 19 سطح 24 1/9/23 #35 m.sina گفت رهرو عشق محال است که افسرده شود عرق سرد ندارد تب سوزان طلب پنجه سعی ترا ناخن غیرت کندست ورنه بی لعل و گهر نیست رگ کان طلب کلیک کنید تا باز شود... رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست امضا : ملکه جهنمی❄
m.sina گفت رهرو عشق محال است که افسرده شود عرق سرد ندارد تب سوزان طلب پنجه سعی ترا ناخن غیرت کندست ورنه بی لعل و گهر نیست رگ کان طلب کلیک کنید تا باز شود... رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,110 پسندها 6,353 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 1/9/23 #36 ملکه جهنمی❄ گفت رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست کلیک کنید تا باز شود... رازیست که ان نگار میداند چیست رنجیست که روزگار میداند چیست آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست من دانم و شهریار میداند چیست امضا : m.sina
ملکه جهنمی❄ گفت رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست کلیک کنید تا باز شود... رازیست که ان نگار میداند چیست رنجیست که روزگار میداند چیست آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست من دانم و شهریار میداند چیست
ملکه جهنمی❄ کاربر فعال تالار وحشت + گوینده آزمایشی کاربر فعال بخش تاریخ ثبتنام 2/8/19 ارسالیها 2,587 پسندها 15,669 امتیازها 44,373 مدالها 19 سطح 24 1/9/23 #37 m.sina گفت رازیست که ان نگار میداند چیست رنجیست که روزگار میداند چیست آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست من دانم و شهریار میداند چیست کلیک کنید تا باز شود... راستی آور که شوی رستگار راستی از تو ظفر از کردگار امضا : ملکه جهنمی❄
m.sina گفت رازیست که ان نگار میداند چیست رنجیست که روزگار میداند چیست آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست من دانم و شهریار میداند چیست کلیک کنید تا باز شود... راستی آور که شوی رستگار راستی از تو ظفر از کردگار
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,110 پسندها 6,353 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 1/9/23 #38 ملکه جهنمی❄ گفت راستی آور که شوی رستگار راستی از تو ظفر از کردگار کلیک کنید تا باز شود... رنگ رویا زده ام بر افق دیده دل تا تماشا کنم آن شاهد رویایی را امضا : m.sina
ملکه جهنمی❄ گفت راستی آور که شوی رستگار راستی از تو ظفر از کردگار کلیک کنید تا باز شود... رنگ رویا زده ام بر افق دیده دل تا تماشا کنم آن شاهد رویایی را
ملکه جهنمی❄ کاربر فعال تالار وحشت + گوینده آزمایشی کاربر فعال بخش تاریخ ثبتنام 2/8/19 ارسالیها 2,587 پسندها 15,669 امتیازها 44,373 مدالها 19 سطح 24 1/9/23 #39 m.sina گفت رنگ رویا زده ام بر افق دیده دل تا تماشا کنم آن شاهد رویایی را کلیک کنید تا باز شود... راستی را کس نمیداند که در فصل بهار از کجا پدید آید این همه نقش و نگار امضا : ملکه جهنمی❄
m.sina گفت رنگ رویا زده ام بر افق دیده دل تا تماشا کنم آن شاهد رویایی را کلیک کنید تا باز شود... راستی را کس نمیداند که در فصل بهار از کجا پدید آید این همه نقش و نگار
m.sina کاربر سایت کاربر خبره تاریخ ثبتنام 10/8/20 ارسالیها 3,110 پسندها 6,353 امتیازها 33,273 مدالها 16 سطح 13 1/9/23 #40 ملکه جهنمی❄ گفت راستی را کس نمیداند که در فصل بهار از کجا پدید آید این همه نقش و نگار کلیک کنید تا باز شود... روزگاری دست در زلف پریشان توام بود حالیا پامالم از دست پریشان روزگاری چشم پروین فلک از آفتابی خیره گردد ماه من در چشم من بین شیوه شب زنده داری امضا : m.sina
ملکه جهنمی❄ گفت راستی را کس نمیداند که در فصل بهار از کجا پدید آید این همه نقش و نگار کلیک کنید تا باز شود... روزگاری دست در زلف پریشان توام بود حالیا پامالم از دست پریشان روزگاری چشم پروین فلک از آفتابی خیره گردد ماه من در چشم من بین شیوه شب زنده داری