مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[Tara Motlagh]

در دل تنگم خموشی می‌کند انبار حرف
محرمی کو تا بگویم اندک از بسیار حرف

حرف‌های پختهٔ سنجیده دارم در درون
گر به نطق آیم توانم گفت صد طومار حرف

محرم لطفا

هر کجا محرم شدی هم محرمِ اسرار باش
وقت دلتنگی و غم همراه و هم غمخوار باش

آوار

 

[Delaram*☆♡]

هر کجا محرم شدی هم محرمِ اسرار باش
وقت دلتنگی و غم همراه و هم غمخوار باش

آوار

شانه ام میلرزد این آوار بغض ودرد چیست؟
این که زیر گوش من می‌گویدم:برگرد کیست؟

 

[m.sina]

هر کجا محرم شدی هم محرمِ اسرار باش
وقت دلتنگی و غم همراه و هم غمخوار باش

آوار

شب دوباره بر سرم آوار شد
بین ما هر پنجره دیوار شد

آنکه اول نوشدارو می نمود
بر لب ما، زهر نیش مار شد

پنجره لطفا

 

[Delaram*☆♡]

پنجره لطفا

اونجایی که نیما یوشیج میگه:
برای خانه ای که تو نیستی
در اضافیست پنجره اضافیست
باید گفت برای جهانی که تو
نیستی من اضافیست

 

[m.sina]

اونجایی که نیما یوشیج میگه:
برای خانه ای که تو نیستی
در اضافیست پنجره اضافیست
باید گفت برای جهانی که تو
نیستی من اضافیست

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را

با نفس لطفا

 

[Delaram*☆♡]

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را

با نفس لطفا

باتو در سینه نفس را چه گذر
در دلم غیر تو کس را چه خبر

با دل لطفا

 

[m.sina]

باتو در سینه نفس را چه گذر
در دلم غیر تو کس را چه خبر

با دل لطفا

دل بريدم تا نبينم دوست با من دشمن است
دل بريدن گاه تنها راه عاشق ماندن است

هرکسيپی از عشق با خود يادگاری مي برد
يادگار من غمی در جان و زخمی بر تن است

با دوست لطفا

 

[Delaram*☆♡]

دل بريدم تا نبينم دوست با من دشمن است
دل بريدن گاه تنها راه عاشق ماندن است

هرکسيپی از عشق با خود يادگاری مي برد
يادگار من غمی در جان و زخمی بر تن است

با دوست لطفا

دل بسته ام از همه عالم به روی دوست
وز هرچه فارغیم، به جز گفتگوی دوست
مارا زمانی دل نفرید به هیچ روی
الا به موی دلکش وروی نکوی دوست

 

[m.sina]

دل بسته ام از همه عالم به روی دوست
وز هرچه فارغیم، به جز گفتگوی دوست
مارا زمانی دل نفرید به هیچ روی
الا به موی دلکش وروی نکوی دوست

چون م**س.ت نعم گشتی بی‌غصه و غم گشتی
پس م**س.ت کجا داند کاین چرخ سخن دارد

گر چشمه بود دلکش دارد دهنت را خوش
لیکن همه گوهرها دریای عدن دارد

از سکوت لطفا

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Delaram*☆♡]

چون م**س.ت نعم گشتی بی‌غصه و غم گشتی
پس م**س.ت کجا داند کاین چرخ سخن دارد

گر چشمه بود دلکش دارد دهنت را خوش
لیکن همه گوهرها دریای عدن دارد

از سکوت لطفا

از این سکوت پر از مرگ خسته ام دیگر
سکوت می کنی اما در انتهای سکوت
لبالب از سخنی حاضرم
قسم بخورم
صدایت میزنم ،سکوت می شنوم
نگاهت میکنم ،چشم می بندی
چه شد که دست هایمان
اینگونه با فاصله ها انس گرفت؟
چه شد که این گونه گمت کردم ، گم شدم
چه شد که گم شدیم ؟

فاصله لطفا