کامل شده مجموعه اشعار معرهای رقصان من | دختر علی کاربر انجمن یک رمان

[دخترعلی]

يار ديرينم بيا افتاده ام از پا بيا
ترسم از روزى كه تو سینی خرما اوری

 

[دخترعلی]

كدامين فرشته زد قرعه به نام من و تو
من در ميان درد و غم ،تو سوى دنياى بلا

 

[دخترعلی]

دلم خسته از روزگار، غريبم كمك كن مرا
دراين بيراهه ى هستى ،ضعيفم كمك كن مرا

 

[دخترعلی]

رهروى عشق ،كفش اهنين مى خواهد
مدعى گر ايد، پاى به گريز بگشايد

 

[دخترعلی]

تو را مى بينم وهر لحظه جانم پر زند سويت
چگونه من نتازم سوى ان گيسوى پر بويت

 

[دخترعلی]

اى همه حسن ،اى همه ناز
ناز تو و نياز من
كى برسم به پاى تو
با گذر جوانيم

 

[دخترعلی]

اه اى چشم من نبار
دلم نگير
زمانه بسيار نامرد است.

 

[دخترعلی]

اه از اين تكرار پر تكرار هر روزه
دلم جرعه ايى تازه گى مى خواهد

 

[دخترعلی]

تو را داشتن لياقت مى خواهد
خدايا دلم كمى لياقت مى خواهد

 

[دخترعلی]

امشب می خواهم خوابت را ببینم
توشوی ماه،من برایت بمیرم
توشوی خورشید ومن کنارت
چندصباحی از تو جان بگیرم
توشویی اب ومن درتو
غسلی از شـ ـراب ناب بگیرم
تو شوی نان و من با بویت
یک بغـ ـل گندم از رضوان بگیرم
تو شوی جاده ی بی پایان
من در ان جان دهم و جانان بگیرم
توشوی یک عروسک باران
من با رقصی انچنان،در بارانت بمیرم
وه چه زیبا شد شعرمن برایت
دوست دارم در واژه واژه اش بمیرم