متون و دلنوشته‌ها □مَرآ بِخوآن■

  • نویسنده موضوع ༆ALN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 679
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
آدم ها،
یک بار عمیقا عاشق میشوند!✨
چون فقط یک بار نمی‌ترسند که همه چیز خود را از دست بدهند.
امّا بعد از همان یک بار...
ترس ها آنقدر عمیق میشوند که عشق دیگر دور می‌ایستد!...

- آلبر كامو
 
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
ازم پرسید:
چی باعث میشه یه نفر نویسنده بشه؟✨
گفتم : خیلی ساده‌ست!
یا حرفات و روی کاغذ مینویسی،
یا خودت رو از پُل پرت میکنی پایین...

- چارلز بوکفسکی
 
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
‏هرگز نمی شود از دست خود گریخت.
نمی شود از گذشته فرار کرد؛
آدم هر جا برود گذشته اش را با خود می برد.‎

- استیو تولتز
 
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
به تو گفتند که باید در زندگی موفق شد.
من به تو می‌گویم که باید زندگی کرد، و این بزرگ‌ترین موفقیتِ دنیاست...

- ژان ژیونو
 
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
ملت عاشقانِ دل‌سوخته از تمام دین‌ها جداست.
ما مذهب و دین و زبان را علت دوری نمی‌دانیم. به سخنی که از زبان دیگری بیرون می‌آید گناه نمی‌گوییم.
زیرا درون دل‌ها را ما نمی‌دانیم؛ خدا میداند.
از این رو ساکت می‌شویم و کسی رو آزار نمی‌دهیم.
مذهب ما یکی می‌باشد.
آن‌ هم خداست که در قلب‌های صاف ما جا دارد.

- ملت عشق
- الیف شافاک
 
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
‏مادرم به پرستارهايی که در بيمارستان‌های مختلف از پدرم مراقبت کرده بودند حسادت می‌کرد. دلش می‌خواست پدرم سلامتی‌اش را فقط مديون او بداند، می‌خواست پدرم به وفاداری خستگی ناپذير او اهميت دهد.
"ديکتاتوری روی ديگر فداکاری است..."

- مارگارت اتوود
 
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
‏گندم را دزدیده بودند صدای اعتراض ‌ها بلند شد، نان بین مردم پخش کردند اعتراض‌ها خاموش شد!
این جماعت فقط به دنبال سیر کردن شکم خود هستند؛ نه گرفتن حق‌‌شان!

- برتولت برشت
 
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد.
جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم.
نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم كه در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است؟
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی‌ارزش نمیرفتم، واقعا می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم؟!

- پائولو کوئیلو
 
امضا : ༆ALN

Bahar_83

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
7/2/20
ارسالی‌ها
38
پسندها
208
امتیازها
1,003
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #19
آیا این جهالت نیست که:
انسان ساعت‌های شیرین امروز را فدای روزهای آینده ‌کند…؟
آرتور شوپنهاور`
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
وقتی کسی را می‌کُشی، حتما چیزهایی از او در تو باقی می‌ماند.
یک تصویر، یک بو، یک نَفَس… یک آه، یک نفرین، یک صدا… من به این می‌گویم «نفرینِ مقتول» این نفرین به بدنت می‌چسبد، می‌ماند و بعد شروع می‌کند به کندن، گویی که تنت را سوراخ می‌کند و فرو می‌رود، تا اینکه به اعماق قلبت راه پیدا کند.
آنجا منزل می‌کند و دوباره در تو زندگی می‌یابد. وارد رویاهایت می‌شود، خواب‌هایت را زخمی و تکه‌تکه می‌کند.
روزها را به هر نحوی می‌گذرانی ولی شب که تنها می‌شوی، توی رختخوابت عرقی سرد بر تنت می‌نشیند.
هر مقتولی در قاتلش به زندگی ادامه می‌دهد. از زمانی که قابیل هابیل را کشته، هیچ قاتلی نتوانسته از بار امانت مقتولش رها شود.

- ملت عشق
- الیف شافاک
 
امضا : ༆ALN
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا