داستان کوتاه طنز؛ جنبش توپی

  • نویسنده موضوع ^Maryam^
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 17
  • بازدیدها 3,312
  • کاربران تگ شده هیچ

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
طنز؛ جنبش توپی

ما یک خاطره تعریف می‌کنیم. وقتی ما بچه بودیم، یک همسایه داشتیم که هر چندوقت یک‌بار می‌آمد توی کوچه و می‌گفت: اگر توپ‌تان بیفتد توی حیاط ما، پاره‌اش می‌کنم، آن‌هم در‌حالی‌که ما توپ‌بازی نمی‌کردیم و داشتیم قایم‌باشک‌بازی می‌کردیم.
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:

ما یک خاطره تعریف می‌کنیم. وقتی ما بچه بودیم، یک همسایه داشتیم که هر چندوقت یک‌بار می‌آمد توی کوچه و می‌گفت: اگر توپ‌تان بیفتد توی حیاط ما، پاره‌اش می‌کنم، آن‌هم در‌حالی‌که ما توپ‌بازی نمی‌کردیم و داشتیم قایم‌باشک‌بازی می‌کردیم. در همین لحظه داداش ما یکهو گفت من توپم رو میندازم تو حیاط شما ببینم کی می‌خواد پاره‌‌اش کنه؟ کار بالا گرفت و جنبش توپی آغاز شد.

بچه‌ها قایمکی توپشان را به هم نشان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #2


طنز؛ ضرب خورده جراحه


در زمان‌های قدیم جنگلی بود خوش آب‌و‌هوا که اهالی‌اش به لهجه محلی «جینگیل» صدایش می‌کردند. در جینگیل حیوانات با هم ندار بودند. هیچ جینگیلوندی چیزی نداشت که از دیگر همجینگیل‌هایش مخفی کند و حریم خصوصی معنی نداشت.
علیرضا کاردار در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

در زمان‌های قدیم جنگلی بود خوش آب‌و‌هوا که اهالی‌اش به لهجه محلی «جینگیل» صدایش می‌کردند. در جینگیل حیوانات با هم ندار بودند. هیچ جینگیلوندی چیزی نداشت که از دیگر همجینگیل‌هایش مخفی کند و حریم خصوصی معنی نداشت. براي مثال، گاو هروقت عشقش می‌کشید سرش را پایین می‌انداخت و وارد طویله الاغ می‌شد و از علوفه‌اش می‌خورد و همانجا لم می‌داد و نشخوار می‌کرد. زندگی‌ها و کارها و روابط خانوادگی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
طنز؛ داستان خانم اميني

مائده امینی دختري تحصیل کرده و پولدار بود. ولی اگر از خودش بپرسید می‌گوید آنچنان پولی هم نداشت. البته نمی‌توانیم از خودش بپرسیم چون دستش از دنیا کوتاه است. فکر ‌کنم این موضوع را که مائده دستش از دنیا کوتاه است، نباید می‌گفتم و گند زدم به تعلیق داستان.
علي رضازاده در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

مائده امینی دختري تحصیل کرده و پولدار بود. ولی اگر از خودش بپرسید می‌گوید آنچنان پولی هم نداشت. البته نمی‌توانیم از خودش بپرسیم چون دستش از دنیا کوتاه است. فکر ‌کنم این موضوع را که مائده دستش از دنیا کوتاه است، نباید می‌گفتم و گند زدم به تعلیق داستان. به هر حال.... مائده امینی دختري تحصیل کرده و پولدار بود. پدر و مادر مائده امینی متاسفانه به دلایلی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #4


طنز؛ راز فال حافظ


بچه که بودم تصورم از سعدی یه پیرمرد غرغرو بود که تا می‌دیدت می‌گفت بیا بشین نصیحتت کنم. بعدم رو حساب موی سفیدش که می‌نشستی، شروع می‌کرد نصیحتِ توأم با غُر، که خاک بر سرت، «بشتاب که عمر در شتاب است» اون وقت تو نشستی داری باب اسفنجی.....
سعیده حسنی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

بچه که بودم تصورم از سعدی یه پیرمرد غرغرو بود که تا می‌دیدت می‌گفت بیا بشین نصیحتت کنم. بعدم رو حساب موی سفیدش که می‌نشستی، شروع می‌کرد نصیحتِ توأم با غُر، که خاک بر سرت، «بشتاب که عمر در شتاب است» اون وقت تو نشستی داری باب اسفنجی نگاه می‌کنی، بدبخت، انگل، برو مشقات رو بنویس! برای همین از همون بچگی به حافظ روی آوردم و با اشعار عرفانی‌ای چون «زلف آشفته و خوی کرده و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #5

طنز؛ استاندارد ما استاندارد اون‌ها


حتما شما هم با من هم‌نظرید که کشورهای غربی در زمینه ارائه محصولات و خدمات استاندارد بسیار ضعیف عمل کرده‌اند. حالا همین‌ها آمدند و چهاردهم اکتبر را به عنوان «روز جهانی استاندارد» نامگذاری کردند که این ضعف‌شان را به نحوی لاپوشانی کنند.
شهاب پاک نگر در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

حتما شما هم با من هم‌نظرید که کشورهای غربی در زمینه ارائه محصولات و خدمات استاندارد بسیار ضعیف عمل کرده‌اند. حالا همین‌ها آمدند و چهاردهم اکتبر را به عنوان «روز جهانی استاندارد» نامگذاری کردند که این ضعف‌شان را به نحوی لاپوشانی کنند. البته ما که فریب این بازی‌ها را نمی‌خوریم و خودمان می‌دانیم هیچ کس مثل ما داعیه‌دار استاندارد در جهان نیست و اگر بنا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
طنز؛ محتسب تیز است
علي هديه لو در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

«اگرچه باده فرحبخش و باد، گلبیز است»
مخور عزیز من این چیزها، مخور، جیز است

اگرچه موسم مستی ست، آب‌دوغ بخور
مکن حواله به چیزی، که محتسب تیز است

مکن به قصد سفر رو به سوی وادی عشق
که لاستیک کچل گشت و جاده هم لیز است

فضا، فضای عجیب رقابت است رفیق
چه جور عرض کنم، وضع چیز در چیز# است

نه در امان زمانه ست آنکه در رشت است
نه در پناه و رها آنکه اهل تبریز است

ز جمع اهل سیاست دلا کناره بجو
که موج آن دژم و ساحلش بلاخیز است

مشو به شیوه‌ی اخلاق، شمع اهل ادب
«که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است»

به هر فشار که آمد، ترانه‌ای رویید
ز بسکه دل ز غم و درد و داغ لبریز است

گرفته‌اند تو را قاب، عکس‌های جدید
میان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
طنز؛ همه ‌چیز در مورد ترامپ!

یکی می‌گفت دیگه هیچ راهی برای لاغرشدن نیست که امتحانش نکرده باشم. خدایا بیا و هرکی شکم نداره را بکش که این شکم مابین شکم‌دارانی که زنده مانده‌اند، عادی تلقی شود. حالا حکایت برجام و دونالد ترامپ است.
شهرام شهيد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي در روزنامه شهروند نوشت:

یکی می‌گفت دیگه هیچ راهی برای لاغرشدن نیست که امتحانش نکرده باشم. خدایا بیا و هرکی شکم نداره را بکش که این شکم مابین شکم‌دارانی که زنده مانده‌اند، عادی تلقی شود. حالا حکایت برجام و دونالد ترامپ است. نزدیک یک‌سال است ترامپ صبح از خواب بلند می‌شود و می‌گوید برجام. ظهر موقع ناهار به سرآشپز کاخ سفید می‌گوید؛ یک پیتزا با لغو برجام بیار. شب به ملانیا می‌گوید: شب بخیر لغو برجام من. جوری که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
طنز؛ درس‌هایی از یک نامه محرمانه
شهاب پاك‌نگر در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت؛

مردم ما یاد گرفتند با یک چیز کوچک آن‌قدر ور بروند و آن را با استفاده از امکانات فضای مجازی بزرگ کنند تا گندش در بیاید. مثل همین چند وقت پیش که نامه سرپرست وقت شهرداری رشت به خودش، در خصوص دریافت مسکن، مطرح شد. به جای اینکه مردم شروع کنند به درس گرفتن و نکات مثبت موضوع را شناسایی کنند، الکی با هوچی‌گری فضا را مسموم کردند. البته ما به وظیفه خود به عنوان یک رسانه عمل می‌کنیم و گوشه‌ای از درس‌هایی که باید از این نامه گرفت را مطرح می‌کنیم:

الف) به قول یک عزیزی، در این دوره و زمانه آدم حتی به دست خودش هم نمی‌تواند اعتماد کند. طبق گفته سرپرست محترم شهرداری رشت، این نامه محرمانه بوده اما به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
طنز؛ محمود جونیور اورجینال
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:

کودک پنج‌ساله‌ای در پی بازیگوشی کودکانه، منزلی را به آتش کشید و خسارت‌های زیادی به بار آورد. (به نقل از روزنامه خراسان).


بعد از انتشار این خبر، محمود احمدی‌نژاد سریعا به مشهد رفت و با کودک مشهدی دیدار کرد:


محمود: پسرم اسم تو چیست؟ کودک: اده... بود و... دده... من احمد محمودی‌نژادم.


محمود: آفرین... پسری که در پنج‌سالگی بتواند یک خانه کامل را آتش بزند، طوری که کاملا تبدیل به خاکستر بشود معلوم است که می‌تواند استاندار و بعد شهردار و بعد رئیس‌جمهور بشود... آفرین... خود من وقتی بچه بودم کشاورز بودیم و یک آلونک را آتش زدم... تو خیلی شبیه من هستی پسرکم... در نتیجه من از امروز تو را محمود احمدی‌نژاد دوم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,754
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
طنز؛ جدّ و آبا

روح دهخدا همان‌طور که روی ویلچر نشسته بود، رفت پای تخته و با همان دستی که سُرُمی پایان‌‌ناپذیر به آن پیوند خورده بود تلاش کرد تا گچ سفیدي را بردارد اما هر بار گچ از درون دستِ روحی‌اش رد می‌شد و هر بار صدای خنده‌ شاگردها به هوا می‌رفت. حدادعادل با خنده ....
حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

روح دهخدا همان‌طور که روی ویلچر نشسته بود، رفت پای تخته و با همان دستی که سُرُمی پایان‌‌ناپذیر به آن پیوند خورده بود تلاش کرد تا گچ سفیدي را بردارد اما هر بار گچ از درون دستِ روحی‌اش رد می‌شد و هر بار صدای خنده‌ شاگردها به هوا می‌رفت. حدادعادل با خنده گفت: «هی گچ تو روحت میره» شاگردها خندیدند. شاملو در گوشه کلاس نُچ‌نُچ کرد و گفت: «آی آدم‌ها!»...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا