داستان کوتاه داستان های کوتاه مذهبی

  • نویسنده موضوع Lili.Da
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 51
  • بازدیدها 1,045
  • کاربران تگ شده هیچ

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,802
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #31
مواسات با برادر دینى

ابوسعید خرگوشى در کتاب شرف النبى مى نویسد : یکى از یاران پیامبر (صلى الله علیه وآله)در حال نیازمندى ازدواج کرد و از آن حضرت چیزى خواست، پیامبر (صلى الله علیه وآله) به خانه عایشه رفت و فرمود : چیزى داریم که این صحابى را با آن مواسات کنیم ؟ عایشه گفت : در خانه ما زنبیلى است که مقدارى آرد داخل آن است، پیامبر (صلى الله علیه وآله)آن زنبیل را با آرد به آن صحابى داد در حالى که براى خود چیزى نداشتند.
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,802
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #32
آداب جنگ

هرگاه پیامبر صلى الله علیه و آله تصمیم مى گرفت لشگرى را به جنگى بفرستد، آنها را مى طلبید و در مقابل خود نشانده و مى فرمود: به نام خدا و در راه خدا و بر روش پیامبر او حرکت کنید. به دشمنان خویش خ**یا*نت نکنید، آنها را مثله ننمائید و با آنها مکر نورزید. پیرمرد ضعیف و زن و کودک را نکشید. درختان را قطع ننمائید، مگر اینکه ناچار شوید. هر کس از مسلمین از کوچک و بزرگ توجهى به یکى از مشرکین داشته باشد و او را پناه بدهد، او در امان است تا کلام خدا را بشنود، اگر از شما متابعت کرد از برادران دینى شما محسوب مى شود، و اگر امتناع کرد، او را به منزلگاه خود برسانید و از خدا استعانت جوئید.
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,802
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #33
آداب دیدار

مردى به خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و درخواست دیدار نمود، هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله خواست از خانه خارج شود و به دیدار آن مرد برود، جلو آینه یا ظرف بزرگى از آب داخل اتاق ایستاد و سر و صورت خود را مرتب کرد.

عایشه از دیدن این کار تعجب کرد. پس از بازگشت آن حضرت پرسید: یا رسول الله، چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ایستادى و موها و سر و صورت خود را مرتب کردى ؟

فرمود: اى عایشه، خداوند دوست دارد، هنگامى که مسلمانى براى دیدار برادرش مى رود، خود را براى دیدار او بیاراید!
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,802
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #34
احترام به دیگران

حضرت على علیه السلام فرمود:

رسول اکرم صلى الله علیه و آله هرگز با احدى دست نداد که دست خود را از دست او جدا کند، تا اینکه طرف دست خود را جدا مى ساخت و احدى کارى به او نمى سپرد که آن را رها کند، تا زمانى که طرف از حاجت خود صرفنظر مى کرد. و با احدى به گفتگو نپرداخت که سکوت کند، تا وقتى که طرف ساکت مى شد، و بالاخره هرگز دیده نشد که آن حضرت پا مبارک را در برابر همنشینى دراز نماید.
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,802
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #35
ساده زیستى

عده اى از همسران پیامبر صلى الله علیه و آله گفتند: ما وضعمان خیلى ساده است. ما هم زر و زیور مى خواهیم، از غنایم به ما هم بدهید. حضرت محمد صلى الله علیه و آله فرمودند:

زندگى من، زندگى ساده است. من حاضرم شما را طلاق بدهم و طبق دستور قرآن که زن مطلقه را باید مجهز کرد، حاضرم چیزى هم به شما بدهم. اگر به زندگى ساده من مى سازید، بسازید، و اگر مى خواهید رهایتان کنم، زهایتان بکنم. البته همه شان گفتند: خیر، ما به زندگى ساده مى سازیم.
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,802
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #36
دیوانه واقعى

امیر المؤ منین علیه السلام فرمود: با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر جمعى گذشتیم، نبى حق فرمود: براى چه گرد هم جمع شدید؟ عرض ‍ کردند: یا رسول الله، این مرد دیوانه است که غش مى کند و ما بر گرد او جمع شدیم. پیامبر فرمود: این دیوانه نیست، بلکه بیمار است. سپس ‍ فرمود: دوست دارید دیوانه حقیقى را بشناسید؟ عرض کردند: بلى یا رسول الله، پیامبر اسلام فرمود: دیوانه آن کس است که از روى تکبر و غرور راه مى رود، و با گوشه چشمش نگاه مى کند، و شانه هاى خود را از سر بزرگى مى جنباند، و با آنکه گناه خدا را مى ورزد، آرزوى بهشت از خدا دارد.

مردم از شرش آسوده نیستند، و به خیرش امیدى نیست. دیوانه این است، ولى این مرد بیمار و گرفتار است.
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,802
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #37
مهربانى با کودکان

روزى پیامبر صلى الله علیه و آله همراه یارانش از راهى عبور مى کردند. در آن مسیر کودکانى مشغول بازى بودند، نزد یکى از آنان نشست، و پیشانى او را بوسید و با وى مهربانى کرد علت آن را از وى پرسیدند. حضرت پاسخ داد: من روزى دیدم اى کودک هنگامى که با فرزندم حسین علیه السلام بازى مى کرد، خاکهاى زیر پاى حسین را بر مى داشت، و به صورت خود مى مالید. بنابراین چون او را از دوستان حسین است، من هم او را دوست دارم، جبرئیل مرا خبر داد این کودک از یاران حسین علیه السلام در کربلا خواهد بود.
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,802
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #38
کاشتن درخت

جابربن عبدالله انصارى (ره ) گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله بر ام مبشر انصارى در نخلستانى که داشت، وارد شدند و فرمودند: این نخل ها را مسلمان کاشته یا کافر؟ عرض کرد: مسلمان آنها را کشت کرده است. فرمودند: مسلمان هر درختى بنشاند، یا زراعتى بکند و آدمى و چهارپایان از آن بخورند براى او صدقه به حساب مى آید.
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,802
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #39
کرامت

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به یکى از خانه هاى خود وارد شد و اصحاب او به محضرش مشرف شدند، تعداد اصحاب بسیار بود و اتاق پر شده بود.
جریربن عبدالله در این هنگام وارد شد، اما جایى براى نشستن نیافت و در نزدیکى درب نشست.

پیامبر صلى الله علیه و آله عباى خود را برداشت و به او داد و فرمود: این عبا را زیرانداز خود قرار ده. جریر عبا را گرفت، و بر صورت خود واگذارد و آن را مى بوسید و گریه مى کرد آنگاه آن را جمع کرد و به پیامبر صلى الله علیه و آله رو کرد و گفت : من هرگز بر روى جامه شما نمى نشینم. خداوند تو را گرامى بدارد، همان گونه که مرا گرامى داشتى.

پیامبر صلى الله علیه و آله نگاهى به سمت چپ و راست خود کرد و سپس ‍ فرمود: هرگاه شخص محترمى نزد شما آمد، او را گرامى بدارید، و همچنین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,802
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #40
گریه پیامبر صلى الله علیه و آله

پس از آنکه پیامبر صلى الله علیه و آله پیکر فرزندش ابراهیم را به خاک سپرد، چشمانش پر از اشک شد، فرمود: چشم اشک مى ریزد، و دل غمگین است ولى سخنى که موجب خشم خدا شود، نمى گویم.

سپس پیامبر علیه السلام گوشه اى از قبر را دید که به طور کامل درست نشده است، با دست خود آن را موزون و صاف کرد و آنگاه فرمود:

اذا عمل احدکم عملا فلیتقن؛

هرگاه یکى از شما کارى را انجام داد، البته آن را محکم و استوار، انجام دهد.
 
امضا : Lili.Da

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا