چالش دلنوشته های طنز با کشف شما

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,328
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
چه عاشقانه در لحظه ی دیدار به سویم دویده تا مرا در آغوش

پرمهرت جای دهی

و من سرمست از نگاه عاشق تو

حال در آغوشت بودم اگر ؛

لوچ نبودی و از بین منی که دو تا می دیدی رد نمیشدی !
 
امضا : زینب میشی

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,255
پسندها
19,567
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
26
سطح
24
 
  • #12
همه ی زندگیم درد
همه زندگیم غم
جلوی آینه نشستم
وسط فکرای درهم
هنوز نمی دونم برای مهمونی چی بپوشم؟
 
امضا : S_MELIKA_R

روشنک.ا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
1,836
پسندها
34,629
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سطح
33
 
  • #13
لحظه‌ی سختی بود،
من پر از نگرانی و تو آسوده خفته بودی.
به صفحه‌ی نمایش کامپیوتر خیره شده و زیر لب صلوات می‌فرستادم که تو با من بد نکرده باشی،
یک کلیک زدم و سوختم؛ سوختم و نابودی ذره ذره‌ی وجودم را حس کردم.
در حالیکه در همان نیمه شب اشک از چشمانم جاری شده بود زیر لب خطاب به تو گفتم:

استاد چرا منو انداختی؟!
 

Soran

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
11/1/18
ارسالی‌ها
233
پسندها
3,444
امتیازها
16,763
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #14
یاد آن روز بخیر،
همان روزی که در پارک ملاقاتت کردم، تو مرا دیدی، مرادیدیو با تمام وجودت به سوی من پرواز کردی، با آغوشی باز!
من هم آغوشم را برای ورودت باز کردم، اما

تو مرا ندیدی دست شویی که پشت من بود را دیدی!
 
امضا : Soran

Soran

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
11/1/18
ارسالی‌ها
233
پسندها
3,444
امتیازها
16,763
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #15
فردا تولدش است!
تولد فرشته زندگی من!
تولد کسی که از خیالش لحظه ای در امان نیستم٬
می خواهم بر ایش عطری بخرم…
عطری که او با بوییدنش یاد من بیفتد
و عطری که من با بوییدنش از بوی عرق او در امان باشم!
 
امضا : Soran

دخترعلی

نویسنده برتر انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/4/17
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
سطح
20
 
  • #16
پیام را گشودم
قلبم می تپید شدید
زیباترین واژه ها را داشت
من غرق شادی شدم خدا
چه شگفت انگیز بودند
امروز نوبت من بود
که کنترل تلویزیون را در دست داشته باشم :tv:
 
امضا : دخترعلی

دخترعلی

نویسنده برتر انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/4/17
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
سطح
20
 
  • #17
می دانی چقدر دوستت دارم؟
می دانی نفسم به تو بند است
می دانی حتی لحظه ایی دور از تو مرا می کشد
ای لیوان چای من:cofee:
 
امضا : دخترعلی

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,255
پسندها
19,567
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
26
سطح
24
 
  • #18
زن احساسش را با موهایش نشان میدهد
عاشق که باشد رهایش میکند
با حوصله که باشد میبافد و می‌آراید
عصبانی که باشد با کش دارش میزند
واین چنین بود که مو از موبودن خود استعفا داد وازدست زن ها رهایی یافت
 
امضا : S_MELIKA_R

روشنک.ا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
1,836
پسندها
34,629
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سطح
33
 
  • #19
عشق را درست یادمان ندادند.
همیشه یاد گرفتیم عشق واقعی را در گرما و شیرینی می‌یابیم اما ...

من عشق واقعی را در سرما و شیرینیِ بستنی یافتم.
 

Mch:)

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
151
پسندها
2,431
امتیازها
11,563
مدال‌ها
11
سطح
8
 
  • #20
اینکه من باشم یا تو فرقی ندارد عشق معجره میکند
گاهی آدم را خر میکند:/
 
امضا : Mch:)
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا