روی سایت مجموعه دلنوشته‌‌های ناگفتنی‌ها | *TaKi* کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع nasi_ag
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,282
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

nasi_ag

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
6/10/20
ارسالی‌ها
943
پسندها
18,497
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
IMG_20210124_141700_510.png
*به‌نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست*
نام مجموعه: ناگفتنی‌ها
نام نویسنده: نسترن آقازاده
نام ویراستار: ریحانه نمازی‌فرد
تگ: محبوب
مقدمه:
به کدام طرف بروم که ببینی حال پریشانم را؟
به چه کسی بگویم ناگفتنی‌های دلم را؟!
دلم لب‌ریز از حرف‌های ناگفتنی است...!
ولی کو گوش شنوا؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/6/19
ارسالی‌ها
1,901
پسندها
32,477
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سطح
33
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...

580563_55d8129b2b3bd338171f79aeb97b64bc.jpg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.

"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

nasi_ag

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
6/10/20
ارسالی‌ها
943
پسندها
18,497
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
به کجا خواهم رفت؟!
مگر جایی هم دارم؟!
قلبم شکسته‌است از این تنهایی.
حرف دلم را به که بگویم؟!
مگر کسی را دارم...!
چه راحت تنها می‌شوم؛
و حرف‌های دلم جزءِ دسته‌ی ناگفتنی‌ها می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
6/10/20
ارسالی‌ها
943
پسندها
18,497
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
چقدر سخت است؛
وقتی دلت، آغوشی می‌خواهد تا حرف‌هایت را برایش بازگو کنی؛
اما...
هیچ‌کس را نداری تا ناگفتنی‌هایت را بشنود... .
آنگاه قلبت بازهم برای هزارمین بار،
به‌خاطر بی‌کسی می‌شکند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
6/10/20
ارسالی‌ها
943
پسندها
18,497
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
گفت: «چرا پکری؟»
گفتم: «حال ندارم.»
گفت: «می‌خواهی با من حرف بزنی؟»
چه می‌گفتم؟!
مگر او حال قلب شکسته‌ی مرا می‌فهمید؟!
هیچ‌کس غیر از خودم و آن کسی که شکست قلبم را...
مرا درک نخواهد کرد!
اشکالی ندارد؛
دفن می‌کنم همه دردهایم را؛
شاید روزی یک نفر سر قبرم،
برای بی‌کسیم،
اشکی ریخت... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
6/10/20
ارسالی‌ها
943
پسندها
18,497
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
سخت است وقتی سنگینی‌ای در قفسه‌ی سینه‌ات احساس می‌کنی!
بعد هیچ‌کس نمی‌فهمد مریضیِ قلبی نداری؛
بلکه!
حرف‌های دلت دارد سنگینی می‌کند... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
6/10/20
ارسالی‌ها
943
پسندها
18,497
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
دلگیرم!
نه برای بی‌کسیم؛
نه برای بی‌محبتی؛
نه...
دل‌گیرم مانند گلی که پژمرده می‌شود... .
دلگیرم چون... .
تازگی‌ها آن‌قدر دلیل دارم که،
نمی‌دانم کدامش مال دلگیری‌‌ام،
است...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
6/10/20
ارسالی‌ها
943
پسندها
18,497
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
عجب روزگاری شده‌است!
خوش‌بختی،
مانند یک ماهی که وقتی تازه از آب گرفته‌ای، لیز می‌خورد،
مـی‌رود... .
و ما هم انس گرفته‌ایم با بدبختی؛
ولی نمی‌دانم چرا بدبختی،
فکر کرد مرگ جزءِ خوشبختی‌ست... .
مرگ را از من گرفت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
6/10/20
ارسالی‌ها
943
پسندها
18,497
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
یه قبرستون،
یه بیل،
و یه قبر!
دفن کردم تمام احساساتم را؛
همان‌ها که به‌خاطرشان،
اشک ریختم؛
شکستم...!
و حال مانند نسیم آزاد، به هر کجا می‌روم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
6/10/20
ارسالی‌ها
943
پسندها
18,497
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
چقدر سخت است
که همه برایت محبت خرج کنند؛
اما!
تو احساسی نداشته باشی... .
و چقدر سخت‌تر است
که تو را بی‌احساس‌ خطاب کنند؛
با اینکه...
می‌دانند قاتل احساساتت خودشان‌اند... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا