تاریخ ایران تاریخ ایران از سقوط نهاوند تا مرگ افشین

  • نویسنده موضوع Sara_D
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 95
  • بازدیدها 1,182
  • کاربران تگ شده هیچ

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,295
پسندها
16,248
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • پرسنل مدیریت
  • #71
مرگ‌ سَفّاح‌ در این‌ میان‌ بیم‌ و وحشت‌ منصور را افزود. پس‌ از مرگ‌ سَفّاح‌ عمّ او عبداللّه‌ بن‌ علی‌ به‌ دعوی‌ خلافت‌ برخاست‌. جماعتی‌ نیز در این‌ دعوی‌ از او حمایت‌ کردند. و ابوجعفر سخت‌ نگران‌ شد. ناچار در این‌ باب‌ از ابومسلم‌ چاره‌ و مدد خواست‌. ابومسلم‌ به‌ جنگ‌ با عبداللّه‌ رضا نمی‌داد و بهانه‌ می‌آورد که‌ کار عبداللّه‌ در شام‌ وقعی‌ ندارد، از خراسان‌ بیشتر باید نگران‌ بود. با این‌ بهانه‌ ابومسلم‌ می‌کوشید خود را از این‌ اختلاف‌ کنار بکشد و به‌ خراسان‌ برود. آیا در این‌ مورد ابومسلم‌ اندیشه‌ی‌ استقلال‌ خراسان‌ را داشته‌ است‌؟ آیا او نیز مانند عبداللّه‌بن‌ علی‌ که‌ در شام‌ مدّعی‌ خلافت‌ بود، می‌خواسته‌ است‌ در خراسان‌ خلافت‌ تازه‌ای‌ ایجاد کند و خود را از خاندان‌ عبّاسیان‌ معرفی‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sara_D

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,295
پسندها
16,248
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • پرسنل مدیریت
  • #72
فرجام‌ غم‌انگیز ابومسلم‌

۱۸-۲۹- سرانجام‌، خشم‌ و نگرانی‌ منصور، چنان‌ که‌ در تاریخها آورده‌اند دام‌ فریبی‌ در پیش‌ راه‌ ابومسلم‌ نهاد و او را به‌ نیرنگ‌ هلاک‌ کرد. داستانی‌ که‌ مورّخان‌ دراین‌ باب‌ آورده‌اند، حکایت‌ از ساده‌دلی‌ و خوش‌باوری‌ این‌ سردار دلیر گستاخ‌ دارد. می‌نویسند که‌ منصور ابومسلم‌ را به‌ اصرار نزد خویش‌ خواند، ابومسلم‌ «چون‌ به‌ منصور رسید خدمت‌ کرد. منصور او را اکرام‌ کرد، آن‌گاه‌ گفت‌ بازگرد و امروز بیاسای‌ تا فردا به‌ هم‌ رسیم‌. ابومسلم‌ بازگشت‌ و آن‌ روز بیاسود. منصور روز دیگر چند کس‌ را با سلاحهای‌ مخفی‌ در مرافق‌ مقام‌ خود بداشت‌ و با ایشان‌ قرار داد که‌ چون‌ من‌ دست‌ بر هم‌ زنم‌ شما بیرون‌ آیید و ابومسلم‌ را بکشید. آن‌گاه‌ به‌ طلب‌ او فرستاد چون‌ ابومسلم‌ در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sara_D

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,295
پسندها
16,248
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • پرسنل مدیریت
  • #73
بدین‌ گونه‌ بود فرجام‌ ابومسلم‌، فرجام‌ مردی‌ که‌ خلافت‌ و حکومت‌ عظیم‌ بنی‌امیه‌ را برانداخت‌، و قبل‌ از آنکه‌ بتواند دولتی‌ و سلطنتی‌ را که‌ خود آرزو داشت‌ بنیاد نهد به‌ غدر و خیـ*ـانت‌ کشته‌ شد. در باب‌ او آورده‌اند که‌: «مردی‌ بود کوتاه‌بالا، گندم‌گون‌، زیبا و شیرین‌ و پاکیزه‌روی‌، سیاه‌چشم‌، گشاده‌پیشانی‌، ریشی‌ داشت‌ نیکو و پرپشت‌ و گیسوانی‌ دراز، به‌ تازی‌ و فارسی‌ سخن‌ خوب‌ می‌گفت‌، شیرین‌ سخن‌ بود، شعر بسیار یاد داشت‌، در کارها دانا بود، جز به‌ وقت‌ نمی‌خندید و روی‌ ترش‌ نمی‌کرد و از حال‌ خویش‌ نمی‌گردید». با دشمنان‌ چنان‌ سخت‌ بود که‌ رحمت‌ و شفقت‌ را فراموش‌ می‌کرد. بیش‌ از صد هزار تن‌ را، چنان‌ که‌ خود گفته‌ بود، به‌ هلاکت‌ رسانیده‌ بود.

ابومسلم‌ چه‌ می‌خواست‌ و چه‌ خیالی‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sara_D

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,295
پسندها
16,248
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • پرسنل مدیریت
  • #74
آیا می‌توان‌ گفت‌ که‌ شکست‌ نهاوند را ایرانیان‌ در واقعه‌ی‌ زاب‌ جبران‌ کرده‌اند؟ سؤال‌ جالبی‌ است‌ در واقع‌ با شکست‌ مروان‌ حمار در «زاب‌» بنیاد دولت‌ ستمکار بنی‌امیه‌ برافتاد و این‌ خود از آرزوهای‌ نهانی‌ ابومسلم‌ بود. دیری‌ برنیامد که‌ در نزدیک‌ خرابه‌های‌ تیسفون‌، بغداد بنا شد و حلافت‌ تازه‌ای‌ به‌ دست‌ ایرانیان‌ به‌ روی‌ کار آمد که‌ در آن‌ همه‌ چیز یادآور دوران‌ باشکوه‌ طرب‌انگیز ساسانی‌ بود. اما آرزویی‌ که‌ ابومسلم‌ در این‌ باره‌ داشت‌ ظاهراً از این‌ برتر بود. در هر حال‌ این‌ خلفای‌ بغداد، به‌ قول‌ دار مستتر ساسانیانی‌ بودند که‌ خون‌ تازی‌ داشتند. و با این‌ همه‌، این‌ ساسانیان‌ تازی‌نژاد، در حالی‌ که‌ خود رامقهور نیروی‌ معنوی‌ ایران‌ و مدیون‌ پایمردیهای‌ ایرانیان‌ می‌دانستند از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sara_D

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,295
پسندها
16,248
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • پرسنل مدیریت
  • #75
انتقام‌ خون‌ ابومسلم‌

۱۸-۳۰- باری‌ ابومسلم‌ طعمه‌ی‌ آز و کینه‌ی‌ عربان‌ گشت‌ اما خاطره‌ی‌ او مانند یادگاری‌ مقدّس‌ همواره‌ در دل‌ ایرانیان‌ باقی‌ ماند، اندیشه‌ی‌ او، اندیشه‌ی‌ استقلال‌ و آزادی‌ ایرانیان‌، اندیشه‌ی‌ احیای‌ رسوم‌ و آیین‌ کهن‌، پیروان‌ و دوستان‌ او را همچنان‌ بر ضدّ تازیان‌ برمی‌انگیخت‌.

به‌ همین‌ جهت‌ نهضتها و قیامهایی‌ که‌ پس‌ از مرگ‌ ابومسلم‌ و برای‌ خونخواهی‌ او رخ‌ داد صبغه‌ی‌ دینی‌ نیز داشت‌: سنباد آهنگ‌ ویران‌ کردن‌ کعبه‌ داشت‌، استادسیس‌ دعوی‌ پیامبری‌ می‌کرد و مقنّع‌ دعوی‌ خدایی‌.

همه‌ی‌ این‌ نهضتها با هر شعاری‌ که‌ بود هدف‌ واحدی‌ داشت‌: رهایی‌ از این‌ یوغ‌ گران‌ دردناکی‌ که‌ همه‌ گونه‌ زبونی‌ و پریشانی‌ را بر ایرانیان‌ تحمیل‌ می‌کرد بزرگ‌ترین‌ محرکی‌ بود که‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sara_D

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,295
پسندها
16,248
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • پرسنل مدیریت
  • #76
راوندیان‌ که‌ بودند؟ نهضت‌ راوندیان‌ در پی‌ چه‌ بود؟

۱۸-۳۱- شگفت‌تر از همه‌ی‌ این‌ جنبشها نهضت‌ راوندیان‌ است‌ که‌ در ظاهر از علاقه‌ی‌ به‌ منصور دم‌ می‌زده‌اند اما در واقع‌ مخصوصاً بعد از واقعه‌ی‌ ابومسلم‌ قصد هلاک‌ منصور داشته‌اند. در حقیقت‌ این‌ جنبش‌ کوششی‌ بوده‌ است‌ برای‌ آن‌که‌ منصور را غافلگیر کنند و همان‌گونه‌ که‌ خود او ابومسلم‌ را به‌ خدعه‌ و فریب‌ هلاک‌ کرده‌ بود، آنها نیز او را به‌ تدبیر و نیرنگ‌ هلاک‌ کنند. داستان‌ این‌ واقعه‌ رادر تاریخها آورده‌اند و بدین‌ گونه‌ است‌ که‌ این‌ جماعت‌ از اهل‌ خراسان‌ بودند، و چنین‌ فرا می‌نمودند که‌ منصور را خدای‌ خویش‌ می‌دانند، همه‌ به‌ شهر منصور که‌ در مجاورت‌ کوفه‌ بود و هاشمیه‌ نام‌ داشت‌ آمدند و گرداگرد قصر او طواف‌ می‌کردند و می‌گفتند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sara_D

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,295
پسندها
16,248
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • پرسنل مدیریت
  • #77
سنباد که‌ بود؟ قیام‌ او برای‌ چه‌ بود؟

۱۸-۳۲- اما از دوستان‌ ابومسلم‌ که‌ به‌ خونخواهی‌ او برخاستند از همه‌ گرم‌ روتر سنباد مجوس‌ بود. سنباد که‌ بود؟ اگر آنچه‌ مورّخان‌ مسلمان‌،، که‌ در همه‌ حال‌ از تعصّب‌ مسلمانی‌ خالی‌ نیستند، درباره‌ی‌ او نوشته‌اند درست‌ باشد، در قیام‌ او جز یک‌ طغیان‌ تند بر ضدّ خلیفه‌ی‌ تازی‌ و جز یک‌ حس‌ انتقام‌جویی‌ از آدم‌کشان‌ عرب‌ چیزی‌ نمی‌توان‌ یافت‌. اما با امعان‌نظر در علل‌ و نتایج‌ حوادث‌، این‌ نکته‌ آشکار می‌گردد که‌ قیام‌ او خیلی‌ بزرگ‌تر از آنچه‌ در تاریخها نوشته‌اند، بوده‌ است‌. نفرت‌ از جور و عصیان‌ بر ضدّ جبّاران‌ بیشتر از حس‌ انتقام‌ و کینه‌جویی‌ روح‌ این‌ پهلوان‌ را گرم‌ می‌کرده‌ است‌. نهضت‌ خون‌آلود و گرم‌ و سوزان‌ او که‌ بیش‌ از هفتاد روز طول‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sara_D

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,295
پسندها
16,248
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • پرسنل مدیریت
  • #78
بعد از آن‌ حال‌ ابومسلم‌ می‌پرسید، ابومسلم‌ اظهار نمی‌کرد. سنباد گفت‌ با من‌ راست‌ بگوی‌ که‌ من‌ راز تو نگاه‌ دارم‌. ابومسلم‌ شمه‌ای‌ بگفت‌ سنباد گفت‌ فراست‌ اقتضای‌ آن‌ می‌کند که‌ تو این‌ عالم‌ به‌ هم‌ زنی‌ و عرب‌ را از بیخ‌ براندازی‌ و کم‌ بوده‌ است‌ که‌ فراست‌ من‌ خطا شده‌ باشد ابومسلم‌ از آن‌ شاد گشت‌ و از پیش‌ او برفت‌». همین‌ روایت‌ را که‌ ظاهراً از ابومسلم‌ نامه‌ها نقل‌ شده‌ است‌ و خالی‌ از افسانه‌ نیست‌ یکی‌ دیگر از مورّخان‌ بدین‌گونه‌ نقل‌ می‌کند که‌: «سنباد از جمله‌ آتش‌پرستان‌ نیشابور بود و فی‌الجمله‌ مکنتی‌ داشت‌ و در آن‌ روز که‌ ابومسلم‌ از پیش‌ امام‌ به‌ مرو می‌رفت‌ او را دید و آثار دولت‌ و اقبال‌ در ناصیه‌ی‌ او مشاهده‌ کرد او را به‌ خانه‌ برد چندگاه‌ شرایط‌ ضیافت‌ به‌ جای‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sara_D

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,295
پسندها
16,248
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • پرسنل مدیریت
  • #79
نکته‌ی‌ جالب‌ توجه‌ آن‌ است‌ که‌ این‌ داستان‌، در منابع‌ قدیم‌ نیست‌ و به‌ نظر می‌رسد که‌ در منابع‌ متأخر نیز از افسانه‌ها و داستانهای‌ ابومسلم‌ نامه‌های‌ فارسی‌ وارد شده‌ باشد. در هر حال‌ این‌ روایت‌ نیز از همین‌ منابع‌ است‌ که‌ می‌گویند: « اتفاق‌ چنان‌ افتاد که‌ سنباد را پسری‌ کوچک‌ بود و با یکی‌ از پسران‌ عربان‌ به‌ مکتب‌ می‌رفت‌ در محله‌ی‌ بوی‌آباد نیشابور و آن‌ عربان‌ چهارصد کس‌ بودند. روزی‌ پسر سنباد با پسر عربی‌ جنگ‌ کرد و پسر سنباد سر پسر عرب‌ بشکست‌. اثر خون‌ بر سر پسر عرب‌ ظاهر شد پیش‌ پدر رفت‌ پدرش‌ گفت‌ این‌ را اظهار مکن‌ و با آن‌ پسر دوستی‌ در پیوند. پسر عرب‌ با پسر سنباد دوستی‌ آغاز کرد و بعد از آنکه‌ دوست‌ شدند پسر سنباد را به‌ خانه‌ برد و کسی‌ نزدیک‌ پدرش‌ فرستاد که‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sara_D

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,295
پسندها
16,248
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • پرسنل مدیریت
  • #80
چون‌ با خود آمد از خانه‌ی‌ عرب‌ بیرون‌ آمد و به‌ پیش‌ برادرش‌ شد و این‌ قصه‌ با وی‌ گفت‌ و گفت‌ این‌ انتقام‌ ما مگر آن‌ مروزی‌ تواند کشید که‌ این‌ زمان‌ خروج‌ کرده‌ است‌ و روزی‌ که‌ از اینجا می‌گذشت‌ منش‌ به‌ انواع‌ رعایت‌ کرده‌ام‌. پس‌ هر دو برادر با هم‌ پیش‌ ابومسلم‌ آمدند و این‌ قصه‌ با وی‌ گفتند و ابومسلم‌ به‌ روایتی‌ دیگر ذکر کرده‌اند – القصّه‌ دو هزاز مرد همراه‌ ایشان‌ کرد و آن‌ دو برادر را امیر لشکر گردانید و گفت‌ هر عربی‌ که‌ در آن‌ دیه‌ هست‌ همه‌ رابکشند و مردگان‌ ایشان‌ را در میان‌ راه‌ بیفکنند. ایشان‌ بدان‌ دیه‌ رفتند و آن‌ چهارصد عرب‌ را به‌ تمام‌ بکشتند و بینداختند و همچنان‌ می‌بود تا بوی‌ گرفت‌ و گندیده‌ شد و ایشان‌ باز پیش‌ ابومسلم‌ رفتند و از خواص‌ ابومسلم‌ بودند و سنباد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sara_D

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا