دلنوشته‌ غیرپارسی مجموعه‌ی دلنوشته‌های( say to me)|Eli.Eb کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Lili.Da
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 1,251
  • کاربران تگ شده هیچ

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,804
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #11
Nobody calls me.
( هیچکس صدایم نمی‌کند.)
Nobody hear me
( هیچکس صدایم را نمی‌شنود)
Nobody hug me.
( هیچکس در آغوشم نمی‌گیرد)
everybody so far frome me
( همه تا این اندازه از من دور هستند)
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,804
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #12
It was hard to hold my hand when you were injured. I understand. no problem; I get so lost in every corner of this life that I no longer feel sorry for myself.

( این سخت بود که دست مرا بگیری؛ زمانی که خودت زخمی هستی.
مشکلی نیست. می‌فهمم. این قدر گوشه گوشه‌ی زندگی گم می‌شوم که دلی نسوزد برای من)
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,804
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #13
mom said to me.
you must be strong, but my mom dont know me.
im strong. im very strong; but my heart is tired.
.i said to that. plz stop

( مامان به من گفت: تو باید قوی باشی.
اما مامان من من را نمی‌شناسد.
من قوی هستم. من خیلی قوی هستم؛ اما قلبم خسته است. به او گفتم متوقف شود)
 
آخرین ویرایش
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,804
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
my moon is gone.
if you your moon is hear now.
so hug him or his.
my moon plz come back
my night sky without you so harror.

( ماه من رفت.
اگر ماه تو هنوز اینجاست؛ الان.
پس در آغوشش بگیر.
ماه من لطفا برگرد. شب آسمان من بدون تو وحشتناک است.)
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,804
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #15
My moon
You are in my mind, my hearth and my soul.
I falled in love with you and now, I ll could fly.

( ماه من.
تو همیشه در ذهنم، قلبم، و روحم قرار داری.
من عاشق تو شدم و اکنون می‌توانم پرواز کنم.)


AYDA HOSSINY Ayda2283
تقدیم به تو
 
آخرین ویرایش
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,804
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16
Neither I stay not and my tired heart. The end of these pains kills me. The last one swallows me and you stay without me and sorrow

( نه من می مانم نه قلب خسته ام. پایان این دردها مرا می کشد. آخری مرا می بلعد و تو بدون من و غم می مانی)
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,804
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #17
All the words that started with the letters of your name caught fire. Even when I poured water; Fuel and said goodbye. You who left the paper ; From my memory, please go out.

( و کلماتی که با حروف نام تو شروع شده بود، آتش گرفت.
حتی وقتی که آب ریختم، سوخت و وداع کرد. تو که ورق‌ها را رها کردی، از یادم و خاطرم هم می‌رفتی)
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,804
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #18
Everything is fine. Even I In The Mirror. Everything is dark outside But our border is very narrow

( همه چیز خوب است. حتی من، درون آینه.
این بیرون همه چیز تاریک است اما
مرز ما خیلی باریک است.)
 
آخرین ویرایش
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,804
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #19
My throat burns from the lava of sleeping words inside me. I only need two wings; To get away from this ruthless desert. I want to get away from you who will not love me a little more.

( گلویم از گدازه کلمات خفته درونم می‌سوزد. من فقط به دو بال احتیاج دارم. برای دور شدن از این بیابان بی رحم. می‌خواهم دور شوم از تویی که من را کمی بیشتر دوست نخواهی داشت.)
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

معلم زبان + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
31/7/20
ارسالی‌ها
1,328
پسندها
28,804
امتیازها
53,071
مدال‌ها
22
سن
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #20
Hope looked at the sarrow lake . He saw that the old fish was dying The fisherman laughs at his catch today There are no empty substrate. The mistress of the fish from the grief of her distance He does not see the shark Eats his shark And now there is no hope. At the end, the sorrow lake looked at the died hope

( امید به دریاچه اندوه نگریست.
او دید که ماهی پیر، مرده است. ماهی‌گیر به صید خود می‌خندد.
هیچ سفره‌ای خالی نیست. معشوقه ماهی از فاصله دوری او کوسه را نمی‌بیند.
کوسه ماهی را می‌خورد.
و دیگر امید نیست. در آخر دریاچه غم به امید نگریست)
 
آخرین ویرایش
امضا : Lili.Da

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا