شاعرغیرپارسی اشعار اریش فرید

  • نویسنده موضوع SETAREH LOTFI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 18
  • بازدیدها 385
  • کاربران تگ شده هیچ

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,201
پسندها
31,444
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
وقتی یک نگاهت
که در چنگ‌ام می‌گیرد
معتبرتر از شعر من است
همجواری دست ات
بیش از کار روزانه‌ام می‌ارزد
طنین صدایت
بیش از آن چیزی‌ست
که بدان پرداخته‌ام
و دوباره خواهم پرداخت
گیرم که خطرآفرین باشد

آنگاه آشفته
برمی‌خیزم
سرم گیج می‌خورد
زیرا هیچ نمی‌بینم
جز تو را و تو را و تو را
نزدیک و نزدیک‌تر
و هنگامی که چشم‌هایم را فرو می‌بندم
تو را می‌نگرم
همچنان واضح‌تر
و کماکان نزدیک‌تر
و سرم گیج می‌خورد
بیش‌تر از پیش

اریش فرید
مترجم : علی عبداللهی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,201
پسندها
31,444
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
با آدم ها
از صلح حرف زدن
و همان زمان به تو فکر کردن

از آینده گفتن
و به تو فکر کردن

از حق حیات گفتن
و به تو فکر کردن

نگرانِ هم نوعان بودن
و به تو فکر کردن

همه یِ این ها آیا ریاکاری است ؟
یا حقیقتی است که آخر بر زبان می آورم ؟

اریش فرید
مترجم : بهنود فرازمند
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,201
پسندها
31,444
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
آنچه را دیگران
گرسنگی می نامند
سیری من است
آنچه را دیگران
شوربختی می نامند
نیکبختی من است

نه گلی هستم
نه خزه ای
بلکه لکه ای هزارساله ام
چنگ انداخته در سیمای سنگی

کاش درختی می بودم
کاش می توانستم
در سرتاسر حیاتم
ریشه های تو را بنوازم
و شب و روز بنوشم

کاش می توانستم آدمی باشم
مثل آدمیزاد زندگی کنم
و مثل آدمیزاد بمیرم

آه
چقدر دوستت دارم

اریش فرید
ترجمه : علی عبداللهی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,201
پسندها
31,444
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
آن ‌چنان خسته‌ام که
وقتی تشنه‌ام
با چشمهای بسته
فنجان را کج می‌کنم
و آب می‌نوشم
آخر اگر که چشم بگشایم
فنجانی آنجا نیست
خسته‌تر از آن‌ام
که راه بیفتم
تا برای‌ِ خود چای آماده سازم
آن ‌چنان بیدارم
که می‌بوسمت
و نوازشت می‌کنم
و سخنانت را می‌شنوم
و پس‌ِ هر جرعه
با تو سخن می‌گویم
و بیدارتر از آن‌ام
چشم بگشایم
و بخواهم تو را ببینم
و ببینم
که تو نیستی
در کنارم

اریش فرید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,201
پسندها
31,444
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
جان یک جهان بی‌جان


وقتی که آزادی این‌جا نیست
تو آزادی هستی
وقتی که شکوهی این‌جا نیست
تو شکوهی
و آن‌گاه که این‌جا شوری نیست
نه پیوندی میانِ مردم
تو پیوندی تو گرمایی
جان یک جهان بی‌جان

لبان‌ات و زبان‌ات
پرسش است و پاسخ است
در بازوان‌ات در آغوش‌ات
آشتی شعله می‌کشد
و هر هجرتِ نا‌گهان تو
گامی به سوی بازگشت است
تو سرآغاز آینده‌یی
جان یک جهان بی‌جان

تو نه گونه‌یی از ایمانی
نه فلسفه نه فرمانی
نه سربه‌راه
که تن داده باشی
تو آغاز زیستنی
تو یک زنی
و می‌توانی گمراه شده باشی
شک کرده باشی و
خوب باشی
جان یک جهان بی‌جان

اریش فرید
مترجم : آزاد عندلیبی

اریش فرید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,201
پسندها
31,444
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
تنها ترس با من می‌ماند


می‌خواهم
که بگریم
اشک‌هایت را
برای تو
اما چشم‌ تو
خشکیده است
شن‌زار و نمک
آنقدر که اشک‌هایم
برهوتی از تو ساخته است

از من چه مانده است
خشم‌ام
که خاموش‌اش کرده‌ام
کینه‌ام
که دیگر نمی‌شناسم‌اش
حتا اگر در خیابان ببینم‌اش
و اُمّیدم
که بازش نمی‌نهم

اما
همه از دست می‌روند
آرام‌تر از عمری
که لمس‌ات کرده‌ام
و تنها ترس
با من می‌ماند

اریش فرید
ترجمه : آزاده عندلیبی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,201
پسندها
31,444
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #7

اشتیاق به تو​

hvdatrfvdn.jpg


زندگى
شاید آسان تر بود
اگر هیچ وقت تو را ندیده بودم

وقتى نبودى
این همه در اشتیاق به تو نمى سوختم

اریش فرید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,201
پسندها
31,444
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #8

در آغاز عاشق شدم​

%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF.jpg


در آغاز عاشق شدم
به برق نگاهت
به خنده ات
به اشتیاقت به زندگی

اکنون نیز دوست می دارم گریه ات را
و بیم ات را و نگرانی ات را
از فردا
و درماندگی نهفته
در چشمانت را

اما در برابر هراسی که داری
می خواهم یاری ات دهم
زیرا شوقم به زندگی
هنوز در برق نگاهت نهفته است

اریش فرید

مترجم : اعظم کمالی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,201
پسندها
31,444
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
شب مرگ به بالینم آمد.


شب مرگ به بالین‌ام آمد
گفتم
حالا نه
پرسید
چرا حالا نه ؟
من جوابی نداشتم
سر تکان داد
و آرام
به سایه‌ها بازگشت

چرا حالا نه ؟
عشق من
پاسخی برای گفتن داری ؟

اریش فرید
مترجم : آزاد عندلیبی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,201
پسندها
31,444
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
س از وصال و رسیدن به معشوق


پس از وصال و رسیدن به معشوق
چه بسا دیگر کسی شعری نسراید
دستت را دراز می کنی
جست و جو می کنی
لمس می کنی
گوش می سپاری
نزدیک می شوی

اما آن بلوغِ همیشه وصف ناپذیرِ عشق را
که من می نویسم اش
هر کسی به تجربه در می یابد
روز و شب
حتی پس از وصالِ معشوق

اریش فرید
مترجم : بهنود فرازمند
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا