طنز سایر

  • نویسنده موضوع A.R دخترآتش
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 54
  • بازدیدها 1,833
  • کاربران تگ شده هیچ

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نمیدونم چرا هر وقت میخوام درِ پورشه امو باز کنم....
از تخت میفتم پایین!!!
ماشین شماهم ایجوریه ؟؟
 
امضا : A.R دخترآتش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Dani_pat

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
مثلث برمودا چیست؟

موبایل مبل

تلگرام






بری توش دیگه نمیتونی بیای بیرون
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
نخ دندون اورال بی ۱۷هزارتومن !

اخه ادم عاقل با این نخ غذای لای دندونش رو پاک میکنه !؟

با این نخ باید لباس بدوزی بری عروسی
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
دیشب دزد اومده بود خونمون داشت میگشت

بلند شدم گفتم دنبال چی میگردی؟

گفت : پول

گرفتم خوابیدم

بعد گفت حالا که اینطور شد مودمو میبرم !

هیچی دیگه نصف شبی رفتم پول واسش کارت به کارت کردم
 
امضا : A.R دخترآتش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] NASTrr

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
به امید روزی که بفهمیم از جون یخچال چی میخوایم...
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
گريه کردن خارجيها
خيره ميشن به چشمات و بغض ميکنند بعد يک قطره اشک ميلغزه رو گونشون!!!
.
اونوقت گريه کردن ما
1- تغيير سايز دماغ از خيار قلمي به کدو حلوايي
2- تغيير سايز چشم از الو برغوني به ماش له شده
3- مخلوط شدن اشك و مخاط بيني بگونه اي که قابل تشخيص نيست
4- تازه اخراش از شدت گريه حالت تهوع بهمون دست ميده )))))
 
امضا : A.R دخترآتش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] NASTrr

Darkness

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
15/10/17
ارسالی‌ها
894
پسندها
5,558
امتیازها
23,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #7
مردی می خواست تا یک طوطی سخنگو بخرد،
طوطی های متعددی را دید و قیمت جوان ترین و زیباترین شان را پرسید.
فروشنده گفت: "-این طوطی؟ سه چهار میلیون! ... و
دلیل آورد: - "این طوطی شعر نو میگه، تموم شعرای شاملو، اخوان، نیما و فروغ رو از حفظه!"
مشتری به دنبال طوطی ارزان تر، یکی پیدا کرد که پیر بود اما هنوز آب و رنگی داشت،
رو به فروشنده گفت: "- پس این را می خرم که پیر است و نباید گران باشد"
- این؟!... فکرش رو نکن، قیمت این بالای شش هفت میلیونه...
چون تمام اشعار حافظ و سعدی و خواجوی کرمانی رو از حفظه مرد نا امید نشد و
طوطی دیگری پیدا کرد که حسابی زهوار در رفته بود،
گفت: "- این که مردنی است و حتماً ارزان... "
- این؟!... فکرش رو نکن، قیمت اش بالای پونزده شونزده میلیونه...
چون اشعار سوزنی سمرقندی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Darkness

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
15/10/17
ارسالی‌ها
894
پسندها
5,558
امتیازها
23,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #8
باغ وحش مملو از جمعیتی بود که برای دیدن حیوانات آمده بودند، مدتی بعد به رئیس باغ وحش گزارش دادند که برخی از مردم هر نوع خوردنی به حیوانات می دهند و باعث مریضی آنها شده اند.
رئیس باغ وحش رفت پشت بلندگو و اعلام کرد: شهروندان گرامی لطفا به هیچ کدام از حیوانات هیچ خوراکی ندهید،زیرا بعضی از آنها مریض شده اند.
کمی بعد وقتی رئیس که فهمید تذکرش فایده نداشته با لحنی ناراحت در بلندگو اعلام کرد:همشهریان گرامی ازتون خواهش کردم خوراکی به حیوانها ندهید.
این تذکر هم بی فایده بود و رئیس مرتبه سوم با عصبانیت فریاد زد: بابا به چه زبونی باید بگم؟لطفا به این حیوانهای بی زبون خوراکی ندهید،چرا حرف حالیتون نمیشه؟
نیم ساعت بعد رئیس دوباره رفت پشت بلندگو و با همان آرامش اولیه گفت:حیوانات عزیز، لطفا شما حرف منو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

masome_a

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/12/17
ارسالی‌ها
689
پسندها
7,780
امتیازها
24,673
مدال‌ها
15
سطح
12
 
  • #9
دو گدا در یکی از خیابان های شهر رم کنار هم نشسته بودند

یکی از آنها صلیبی در جلو خود گذاشته بود و دیگری ستاره داوود

مردم زیادی که از آنجا رد می شدند به هر دو نگاه می کردند ولی فقط تو کلاه کسی که پشت صلیب نشسته بود پول می ریختن .

کشیشی که از آن جا رد می شد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیب نشسته پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمی دهد.

رفت جلو و گفت :

رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟

اینجا یک کشور کاتولیک هست، تازه مرکز مذهب کاتولیک هم هست.

پس مردم به تو که ستاره داوود جلو خود گذاشتی پولی نمی دهند، به خصوص که درست نشستی کنار دست گدایی که در جلو خود صلیب گذاشته است.

در واقع از روی لجبازی هم که باشد مردم به او پول می دهند نه به تو.

گدای پشت ستاره داوود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : masome_a

Osenwt

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
28/6/18
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,717
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
سن
20
سطح
29
 
  • #10
مترو را آداب و ترتيبي بُوَد

اين قواعد را بداني نيست بد

پس دگر در باره ي مترو نگو

"هيچ ترتيبي و آدابي مجو"

"ابن مترو" فيلسوف سال شصت

در کتاب "الهُليسم"آورده است:

"قبل از آنکه داخل متروشوي

لازماً بايد بسازي تن قوي

ابتدا رو سوي سخت افزار کن

روز و شب هي ميل و دمبل کار کن

هالتر بايد زني روزي سه سِت

هرستش هم بيست تا اي اسکلت

بين آنها ميل کن يک کافي ميکس

کار کن بعدش دوتا سِت بارفيکس

توپ ساز اين گردن و آن شانه را

اين تن و اين هيکل ويرانه را

تاکه در مترو نسازندت پرس

دور ماني از غم و از استرس

کار کن اسکات و تن را کن قوي

ورنه آنجا ضربه فني مي شوي

در کلاس راگبي کن ثبت نام

تا که در فينالِ هُل آري مقام

کار کن تا مي تواني شيرجه

صندلي بگرفتن آسان نيست که

بايد الان ، کوه پيمايي...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Osenwt

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا