گفتگوی آزاد درد و دل

  • نویسنده موضوع Elka Shine
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 1,937
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Melissa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
81
پسندها
2,673
امتیازها
16,473
مدال‌ها
9
سطح
11
 
  • #11
امروز دومین، بدترین روز سال عمرم هست
کاشکی واسه همیشه از حافظه ام پاک بشه
 

mahsa78

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
7
پسندها
1,617
امتیازها
10,773
مدال‌ها
2
سطح
6
 
  • #12
ای کاش همه ی ماانسان هااز اشتباهات مون عبرت بگیریم وزندگی مون روبه تاراج ندیم
 

دخترعلی

نویسنده برتر انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/4/17
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
سطح
20
 
  • #13
خلاصه ترين جواب:از نوشتن لذت مى برم.خوشحال مى شم اين لذت رو به اشتراك بذارم.بعضى نمى بينن،بعضى دوست ندارن ببينن،بعضى مى بينن و خوششون نمى ياد،بعضى مى بينن،مى خونند و خوششون مى ياد.حالا بااونها تو لحظاتى كوتاه دوستم.من دنبال دوستى هستم ولو يك لحظه.
 
امضا : دخترعلی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
1,676
پسندها
16,506
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • #14
آدم چی میتونه بگه؟
یعنی چطوری دردشو بگه که دلش دوباره نگیره؟
بچه ها شما بگین؛من تعریف میکنم قضاوت باشما.
من یه رفیق دارم که 6 ساله باهمیم،هر روز باهم حرف زدیم،دردودل کردیم،خندیدیم،خاطره ساختیم،قهر کردیم،ولی واقعا همو دوست داشتیم،اون تک فرزنده و منو مثل خواهرش می دونست منم هیچکسو اندازه اون قبول نداشتم.
اون یه رازی رو با من درمیون گذاشت،سال قبل درست دی ماه پارسال.
امسال ایام اعتکاف سه تا از دوستای دیگمون(سه قلو هستن)بهش گفتن همچین چیزی راسته فلانی؟
بعد خودش خندید،اونا از من پرسیدن من چیزی نگفتم،بعد هی اصرار کردن که فلانی بگو دیگه،حداقل راهنمایی کن،دوستمم به من گفت تو راهنمایی کن،منم چندتا راهنمایی کردمو خودش مدام لبخند میزد و چیزی نمی گفت،اونام فهمیدن قضیه رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فرزانه رجبی

سارا رحیمیتبار(Ava Banoo)

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
97
پسندها
1,098
امتیازها
8,003
سن
25
سطح
0
 
  • #15
یه روزایی میرسه که دلت میخواد به همه چیز و همه کس پشت کنی.
اونقدری فریاد بزنی که از درون تهی بشی
با زندگی و همه به ظاهر آدمای توش قهر کنی
ولی وقتی می بینی که اونا منتظر نشستن تا با یه حرکت تو آوار بشن سر عزیزات و اونا رو تحقیر کنن
مجبور میشی پشت پا بزنی به همه علایق و احساساتت
بجنگی برای چیزی که بهش علاقه نداری
بجنگی برای بستن دهن یه مشت حراف
هر چند دهن این جور آدما فقط با خاک قبر بسته میشه
نمی دونم چه لذتی تو تحقیر کردن می بینن که مثل یه کفتار منتظر می نشینند و بو می کشند که کجا یه نفر لاشه اشتباهاتش رو دورانداخته تا اونا حمله ور بشن سمتش.
برای زندگی کردن با این جور آدمایا باید مثل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ELHAM_T

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/4/17
ارسالی‌ها
3
پسندها
45
امتیازها
65
سطح
0
 
  • #16
چقد خوب میشد که این اصل
"خودم باشم،بهتره"
رو هیچ وقت فراموش نکنیم.

 

شاه دخت مرگ

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
17/5/17
ارسالی‌ها
5
پسندها
23
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #17
آدم چی میتونه بگه؟
یعنی چطوری دردشو بگه که دلش دوباره نگیره؟
بچه ها شما بگین؛من تعریف میکنم قضاوت باشما.
من یه رفیق دارم که 6 ساله باهمیم،هر روز باهم حرف زدیم،دردودل کردیم،خندیدیم،خاطره ساختیم،قهر کردیم،ولی واقعا همو دوست داشتیم،اون تک فرزنده و منو مثل خواهرش می دونست منم هیچکسو اندازه اون قبول نداشتم.
اون یه رازی رو با من درمیون گذاشت،سال قبل درست دی ماه پارسال.
امسال ایام اعتکاف سه تا از دوستای دیگمون(سه قلو هستن)بهش گفتن همچین چیزی راسته فلانی؟
بعد خودش خندید،اونا از من پرسیدن من چیزی نگفتم،بعد هی اصرار کردن که فلانی بگو دیگه،حداقل راهنمایی کن،دوستمم به من گفت تو راهنمایی کن،منم چندتا راهنمایی کردمو خودش مدام لبخند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

شاه دخت مرگ

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
17/5/17
ارسالی‌ها
5
پسندها
23
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #18
آدم ها گاهی اوقات دلمون بخواهد خودشان باشندهم نمی شه
ولی هنر آدم خودش باشه
چقد خوب میشد که این اصل
"خودم باشم،بهتره"
رو هیچ وقت فراموش نکنیم.

 

tasnim

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
251
پسندها
5,872
امتیازها
28,973
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #19
خسته شدم از انتطار واسه کسایی که حتی واسشون مهم نیستم خسته شدم از اینکه هی دارمففکر میکنم همه چی خوب میشه اما نمیشه
خسته شدم از اهنگای تکراری روزای تکراری فکرای تکراری خسته شدم از ادمایی که ندیده قضاوت میکنن خسته شدم از دوستایی که فقط موقع شادیم هستن خسته شدم از امید دادن به خودم
خسته شدم از جسم و روح خودم خسته شدم از اینکه روحیم جسمم افکارم همه شاد و شیطنت دارن عادت به شیطونی دارن ولی واسه زخم هامم که شده باید این روحیه رو سرکوب کنم خسته شدم از ضعیف بودنم خسته شدم از دنبال ارامش گشتن و پیدا نکردن
 

تیام

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
30/6/17
ارسالی‌ها
42
پسندها
2,192
امتیازها
24,073
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #20
سخت ترین حس دنیاس که از ادمای اطرافت نفرت داشته باشی ونتونی بگی سخت ترین کار دنیاس به به خاطرغرورت خورد بشی قضاوت نابجا بکنن واسه من میگذره ولی خدام نمیگذره
 
امضا : تیام
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا