ESTP کارآفرین | ESTP

[ترآنه]

+ بنظرت عشق چیه ؟

؛ estp : نمی‌دونم، هرچیزی که هست از درک من خارج ـه ؟ بیشتر مثل یه افسانه می‌مونه، اما اگه واقعی بود و یه روزی برام اتفاق افتاد، دوست دارم تمام کارهای هیجان انگیز و جالب رو باهاش انجام بدم. دوست دارم اون بخش از خودم رو که به کسی نشون ندادم نشونش بدم، سر به سرش بذارم و حتی گهگاهی بهش حرف های قشنگی بزنم، چون اون شخص خاص ترینم میشه

 

[ترآنه]

+ دروغی که همیشه میگی ؟
؛ estp : قصد ناراحت کردنتو نداشتم شوخی بود

 

[ترآنه]

؛ estp چطور دوستی ـه ؟
+ اون واقعاً باحاله، لولِ سم بازیش به هزار می‌رسه. کنارش کلی می‌خندی و مثل خودش مسخره بازی درمیاری، البته، ممکنه خیلی یهویی نیش بازش بسته شه و جاش اخم بیاد. درکل دوستش خواهی داشت. گهگاهی که از کنارت رد میشه ممکنه لپت رو بکشه و یه لبخند بهت بزنه تا حس خوبی بگیری. اون خیلی مودی ـه و دوست نداره حال بدش رو با کسی درمیون بذاره، اما درکل دوست خوبیه

 

[ترآنه]

؛ اگه estp یه طعم بود، می‌شد ایس کافی

 

[آبی پَرَست؛]

روزی که estp علاقشو نسبت به هیجان و کارهای خطرناک از دست بده، آخر دنیاست

 

[آبی پَرَست؛]

افکار نصفه شبی estp : یادم باشه حرف هایی که توی دعوای دیروز نگفتم رو فردا بگم

 

[آبی پَرَست؛]

+ وقتی دلت گرفته چیکار می‌کنی ؟
؛ estp : اورثینک ؟ گاهی انقدر اذیتم می‌کنه که میرم دوش بگیرم ولی یک ساعت زیر دوش می‌شینم و با خودم به همه چیز فکر می‌کنم و آخرشم میگم گور باباش. گاهی میرم و گیم می‌زنم، گاهیم میرم پیش دوستام البته نه همیشه چون بعضی وقتا دلم می‌خواد تنها باشم چون وقتی اینطوری می‌شم یکم زیادی به همه چیز گیر میدم و زود هم عصبی می‌شم و بعد پشیمون می‌شم

 

[آبی پَرَست؛]

؛ از هیچی نترس ولی از یه estp که یه جا نشسته و حرف نمی‌زنه یا شوخی نمی‌کنه بترس

 

[آبی پَرَست؛]

- متاسفم نمی‌خواستم ناراحتت کنم
؛ estp : انتظارشو داشتم، توهم مثل بقیه ای

 

[Natanahi]

ESTP
از اونجایی که ESTP ها معمولا در لحظه زندگی می‌کنن و ازش لذت میبرن، ممکنه موقعی که دارن پیر میشن بعضی وقت‌ها بخاطر محدودیتی که سن بالا میاره باهاش مبارزه کنن. اونها ممکنه احساس کنن موقع جوونی‌شون زیاد خوش‌گذرونی کردن و کارهای مفید انجام ندادن. این می‌تونه به ESTP ها این حس رو بده که اونها تو سنین بالا کمی از بقیه عقب‌تر هستن و پیرشدن ممکنه باعث استرس‌شون بشه. اونها معمولا به قدر کافی خودشون رو برای تلاش‌هاشون مورد ستایش قرار نمیدن و ممکنه وقتی پیر شدن نتونن موفقیت‌هاشون رو ببینن و رضایت داشته باشن.