نقد همراه نقد همراه رمان شیاطین سایه | Aka / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع PANIZ KARIMI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 145
  • کاربران تگ شده هیچ

PANIZ KARIMI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/11/20
ارسالی‌ها
474
پسندها
8,452
امتیازها
24,773
مدال‌ها
16
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»

رمان «شیاطین سایه» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

❥لیلیِ او

منتقد انجمن + مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
1,713
پسندها
21,057
امتیازها
43,073
مدال‌ها
22
سن
21
سطح
28
 
  • مدیر
  • #2
به نام خدا

نقد همراه رمان شیاطین سایه

نقد از پارت‌های ۱ تا ۸

نویسنده: Kuroyami Aka


منتقد: ❥لیلیِ او ✿آگری


پارت #4

با درد به خودش پیچید و نگاهی به ساعت انداخت. ساعت 5:45 دقیقه‌ی صبح بود. غلتی زد و پتو را به خودش پیچید. از دوباره خوابیدن هراس داشت. نسیم خنک پاییزی از پنجره‌ی کنار تختش به داخل اتاق می‌وزید. برگ‌های گلدان پتوس روی طاق جلوی پنجره آرام می‌لرزیدند. آهسته نشست و صورت زخمی‌اش را مالید. نگاهی پر از اندوه به قاب عکس دونفره با مادرش انداخت. لبانش [COLOR=rgb(85, 57...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ❥لیلیِ او

PANIZ KARIMI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/11/20
ارسالی‌ها
474
پسندها
8,452
امتیازها
24,773
مدال‌ها
16
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
این نقد متعلق به منتقد BlaCkfloWeR ıKıGAy- است
نویسنده: Kuroyami Aka



به نام خدا
#10

اکنون یک توله‌ هیمورا برای او شاخ و شانه می‌کشید. همه‌شان مثل هم بودند.؛ مغرور و از خودراضی.! با قدرتشان خودنمایی می‌کردند. آکاری از حالت دست به سینه بیرون آمد. یه به یاد داشت که آن پسرک سر به هوا و گستاخ چگونه در سری قبل از میدان به در شد. با قدم‌هایی بلند و خرامان خودش را به رانمارو رساند. از بالا به پسر نوزده ساله چشم دوخت اما رانمارو کوچکترین نگاهی به او نی ا نداخت. کمی خم شد و با نفسش موهای کوتاه جلوی رانمارو را بهم ریخت:
- من که چشمم آب نمی‌خوره بتونی توی سری بعد از مسابقات سر بلند بیرون بیای.؛ اما اگه از امتحان با نمره‌ی بالا بیرون اومدی، به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Kuroyami
عقب
بالا