مشاعره مشاعره با حرف گ

  • نویسنده موضوع ARYA-T
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 75
  • بازدیدها 1,379
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,110
پسندها
6,341
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #71
گویند بخوان یاسین تا عشق شود تسکین
جانی که به لب آمد چه سود ز یاسینی
آن دلشده خاکی کز عشق زمین بوسد
در دولت تو بنهد بر پشت فلک زینی
گوش دل می شنود آنچه که در دل باشد
عشق را زمزمه کافی ست، به آواز مگو

آتشی در دلم انداخته چشمت که مپرس
پیش من حرفی از آن خانه برانداز مگو
 
امضا : m.sina

♡°DINA°

ناظر رمان
ناظر رمان
تاریخ ثبت‌نام
25/1/24
ارسالی‌ها
72
پسندها
262
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
سطح
2
 
  • #72
گوش دل می شنود آنچه که در دل باشد
عشق را زمزمه کافی ست، به آواز مگو

آتشی در دلم انداخته چشمت که مپرس
پیش من حرفی از آن خانه برانداز مگو
گر آمدنم به‌ خود بُدی، نامَدَمی
وَر نیز شدن به من بُدی، کِی شُدَمی؟
 
امضا : ♡°DINA°
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

بَهآرنارنج

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,980
پسندها
6,326
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #73
گاهی جرقه‌ای، جرقه ناچیزی
این اجتماع ساکت بیجان را

یکباره از درون متلاشی می‌کرد
آن‌ها به هم هجوم می‌آوردند
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,110
پسندها
6,341
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #74
گاهی جرقه‌ای، جرقه ناچیزی
این اجتماع ساکت بیجان را

یکباره از درون متلاشی می‌کرد
آن‌ها به هم هجوم می‌آوردند
گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود
خوش باش که یک چند در این راه دویدی

ای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دم
ما آه کشیدیم تو فریاد کشیدی
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,970
پسندها
4,416
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #75
گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود
خوش باش که یک چند در این راه دویدی

ای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دم
ما آه کشیدیم تو فریاد کشیدی
گاهی به جوی دوست چو آب روان خوشیم

گاهی چو آب حبس شدم در سبوی دوست

گه چون حویج دیگ بجوشیم و او به فکر

کفگیر می زند که چنینست خوی دوست
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,110
پسندها
6,341
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #76
گاهی به جوی دوست چو آب روان خوشیم

گاهی چو آب حبس شدم در سبوی دوست

گه چون حویج دیگ بجوشیم و او به فکر

کفگیر می زند که چنینست خوی دوست

گر من از طعن رقیبان تو اندیشه کنم
کی توانم روش عشق تو را پیشه کنم

من که در خلوت دل با تو هم آ*غو*ش شدم
دگر از سرزنش غیر چه اندیشه کنم
 
امضا : m.sina

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
76
بازدیدها
1,673
پاسخ‌ها
114
بازدیدها
1,509
پاسخ‌ها
75
بازدیدها
1,173
پاسخ‌ها
85
بازدیدها
1,442
پاسخ‌ها
68
بازدیدها
1,026
پاسخ‌ها
82
بازدیدها
1,355
پاسخ‌ها
96
بازدیدها
1,393

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا