مشاعره مشاعره با حرف ز

[FakhTeh]

زان شد که تو میدانی
آهسته که سرمستی
پیش آی دمی جانم
زین بیش مرنجان
ای دلبر خندان، آهسته که سرمستم

ز هجران سخت خسرو وه که در عشق
چه نیکو باشد از هجران نباشد

 

[Delaram*☆♡]

ز هجران سخت خسرو وه که در عشق
چه نیکو باشد از هجران نباشد

زلف آشفته وخوی کرده وخندان لب ومست
پیرهن چاک وغزل خوان وصراحی در دست

 

[FakhTeh]

زلف آشفته وخوی کرده وخندان لب ومست
پیرهن چاک وغزل خوان وصراحی در دست

ز می عشق تو مگر م**س.ت شد
کین همه شادی و طرب می‌کند؟

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Delaram*☆♡]

ز می عشق تو مگر م**س.ت شد
کین همه شادی و طرب می‌کند؟

زندگی کردن من مردن تدریجی بود
هرچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

 

[ملکه جهنمی❄]

ز بیم جان کبوتر کرد پرواز
به هر سو تاخت تازان از پیاش باز

 

[Starboy]

زین آتش نهفته که در سینه ی من است
خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت

 

[Delaram*☆♡]

زین آتش نهفته که در سینه ی من است
خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت

زلف آشفته و خوی کرده وخندان لب و م**س.ت
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[asrasoltani]

زلف آشفته و خوی کرده وخندان لب و م**س.ت
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

ز آزادگان،بردباری و سعی
بیاموز،آموختن عار نیست

 

[فلورا.]

زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشته زندانی

چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی

 

[ملکه جهنمی❄]

زاهد ظاهر پرست از حال ما اگاه نیست
در حق ما هرچه گوید چای هیچ اکراه نیست