مشاعره مشاعره با حرف ژ

[m.sina]

ژاله بر لاله فرو می چکد از دامن ابر
خیز و با لاله رخی ساحت گل زار ببوی

ژرف است محیط این جزیره
خاکش سیه است و آب تیره

 

[.Mobina.]

ژولیده‌خاطرست این افکار درهم برهم‌ام
ژولیده‌ام به سمتم بیا و مرا در آغوشت بگیر

 

[فلورا.]

ژولیده‌خاطرست این افکار درهم برهم‌ام
ژولیده‌ام به سمتم بیا و مرا در آغوشت بگیر

ژنده پیلان کز در دریای سند آورده ای
سال دیگر بگذرانی از لب دریای نیل

 

[Delaram*☆♡]

ژاله از نرگس فرو بارید وگل را آب داد
وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد
چشم م**س.ت او که مژگان را به قتلم تیز کرد
خنجر زهر آب داده در کف قصاب داد

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[m.sina]

ژولیده زلف فتنه خو، مخمور چشم کینه جو
موها پریشان کرده او، خونها چکان از هر طرف

جانها و دلها چون خسی در راهش آب هر کسی
می رفت جان و دل بسی گیسوکشان از هر طرف

 

[Delaram*☆♡]

ژاله بر برگ سمن همچون عرق بر روی او
لاله در صحن چمن مانند آن رخسار نیست

 

[m.sina]

ژاله بر برگ سمن همچون عرق بر روی او
لاله در صحن چمن مانند آن رخسار نیست

ژولیده زلف فتنه خو، مخمور چشم کینه جو
موها پریشان کرده او، خونها چکان از هر طرف

جانها و دلها چون خسی در راهش آب هر کسی
می رفت جان و دل بسی گیسوکشان از هر طرف