در این زمان قهرمان داستان شما به طور کامل متعهد میشود که یا جنایت را حل کند و یا به رویدادی که در طول حادثه محرک رخ داده است بپردازد؛ این جایی است که پرده دوم داستان شروع میشود. اگر قهرمان داستان شما یک دستیار دارد و یا دارای علایق عشقی است؛ بایستی به این موارد در این بخش اشاره شود.
سپس داستان به یک خط سیر تحقیق دیگر میرسد و به همین ترتیب قصه کتاب تریلر جلو میرود. اکثر این خطوط سیر تحقیقاتی، گزینههای انحرافی هستند؛ اما هر کدام تلویحاً بخشی از پاسخ جواب را با خود دارند و آن چیزی نیست جز اینکه چه کسی قربانی را کشته است.
شخصیتها معمولاً تا اواسط داستان به تحقیقات خود ادامه میدهند و در اینجا یک پیچ بزرگ شکل میگیرد. به عنوان مثال شاید جسد دیگری یافت گردد یا ممکن است در حین تحقیق به قهرمان داستان تیراندازی شود و یا شاید قهرمان داستان دستگیر شود. در اینجا هر اتفاقی که رخ میدهد باید آنقدر بزرگ باشد که خواننده را تشویق کند به سرعت ادامه داستان را بخواند.
مشابه مراحل تحقیقاتی قبلی، قهرمان داستان و دستیار او سعی میکنند قبل از تمام شدن زمان، معما را حل کنند. آنها در این مرحله سخت تلاش میکنند تا معما را حل کنند؛ اما تا پایان داستان چیزی به خواننده بروز نمیدهند.
در شروع پرده سوم داستان معمولاً نشانههایی بزرگتر از خطر مشاهده میشود. به احتمال زیاد اکنون قهرمان شما مسیر اشتباهی را در پیش گرفته و زمان آن رسیده تا نتیجه اقداماتش را مشاهده کند.
اینجا جایی است که قهرمان داستان دستیارانش را از خود دور میکند و در خلوت به فکر فرو میرود. در اینجا او به نقطه ضعفهایش پی میبرد و به احتمال زیاد به مهارتهای خود شک میکند، و به این نتیجه میرسد که هدف خود را از دست داده است. هر چه که باشد وی در این مرحله بسیار آسیب پذیر است؛ همین باعث میشود که او به هدف اصلی برای شرور داستان تبدیل گردد.
این زمانی است که قهرمان در عین حالیکه در ضعیفترین موضع خود توسط شرور داستان فریب خورده است، به حقیقت پی میبرد و قاتل را شناسایی میکند. این همان مرحلهای است که شرور داستان خطرناکتر از همیشه ظاهر میشود و احتمالاً در تنهایی شخصیت اصلی قصه را گیر میاندازد. حال قهرمان داستان باید هر آنچه که در چنته دارد را رو کند تا از این وضعیت جان سالم به در ببرد.
در اینجا شخصیت شرور به قهرمان داستان توضیح میدهد که چرا چنین کاری انجام داده و چگونه آن را پیاده سازی کرده است. مراقب باشید این صحنه را خیلی کلیشهای یا خیلی طولانی نکنید؛ در عین حال باید دلیل قابل باوری ارائه دهید. اینجاست که همه چیز برای شخصیت اصلی و خواننده فاش میشود.
این پیچ و تاب که معمولاً به غافلگیری پایان داستان معروف است؛ زمانی اتفاق میافتد که حادثه غیر منتظرهای برای شرور رخ میدهد. شاید دستیار قهرمان از راه برسد و جان او را نجات میدهد و یا ممکن است قهرمان داستان با یک حرکت رزمی اسلحه را از دست شرور بگیرد. این اتفاق در هر صورت باید چیزی باشد که خواننده هرگز تصور نمیکند؛ اما بایستی براساس زمینه قصه کتاب تریلر کاملاً منطقی باشد.