گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد شکوفه گیلاس من ‌| راحله خالقی کاربر انجمن یک رمان

[Rahel.]

نام: شکوفه گیلاس من
نویسنده: راحله خالقی
مقدمه: دیرگاهی‌ست جایی گیر کرده‌ام، حوالی یک جفت چشم عسلی مخمور! حرف‌ها تلنبار شده روی دلم را به کاغذ می‌گویم! شاید که روزی باد حرف‌هایم را به گوشِ او برساند؛ اویی که کسی نیست جز شکوفه گیلاس من!

دلنوشته | مجموعه دلنوشته‌های شکوفه گیلاس من | راحله خالقی کاربر انجمن یک رمان

بسم رب العالمین مجموعه دلنوشته شکوفه گیلاس من نویسنده: راحله خالقی مقدمه: دیرگاهی‌ست جایی گیر کرده‌ام، حوالی یک جفت چشم عسلی مخمور! حرف‌ها تلنبار شده روی دلم را به کاغذ می‌گویم! شاید که روزی باد حرف‌هایم را به گوشِ او برساند؛ اویی که کسی نیست جز شکوفه گیلاس من!

forum.1roman.ir

 

[Violinist cat❁]

سلام به راحله‌ی عزیزم
این پیام قبل از این که برای همخوانی باشه، برای تو و پیشرفت کردنته.
ببین درباره ایده‌ت خب خودتم میدونی موضوع تازه‌ای نیست اما پردازشتم خیلی وجه تمایز نداره. یه عشق ستایشگرانه و کورکورانه‌ست. احساسی که از این عشق به منِ مخاطب دست می‌داد اون طور که باید ملموس و لطیف نبود. یعنی من بیشتر از عشق، وابستگی دریافت می کردم. و نثرت هم جا داره ساده‌تر شه یه جاهایی آدم رو اذیت می‌کرد. مثلا:
من با تو در فردوس لانه دارم و بی‌تو اسیر آتش برزخم.
برای هزارمین بار از خودم می‌پرسم من چگونه فائق آیم بر جادوی مسخ‌کننده‌ی دیدگان جادوگرت؟!
ببین یه نکته هم اضافه کنم. سعی کن از نگرش و احساس خودت بنویسی و اون‌چه که مینویسی با دنیای الان مطابقت...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Delaram*☆♡]

روزت بخیر دوست محترم
دلنوشته ی شکوفه های گیلاس رو خوندم چند پارت.
بااینکه رای رو دادن،ولی دلم نیومد نظرمو هرچند آماتورم برات نزارم عزیز دراین دلنوشته رشد قلمت به چشم میاد ولی همونطور که گفتم درسربالایی وسراشیبی درگیری ...نمدونم میتونه مفید باشه تجربه ی من...ولی زمانی پارت رو ادامه بده که تمرکز رو پارت قبلی داری رشته ی کلام وکیفیت قلمت،ازهم گسستگی پیدا نکنه...
از حاله الانت بنویس ...از اینروزا ،این باعث میشه کلیشه ای نشه دلنوشته هات ،من خودم میگم از درد نوشته بنویس ...
ازاون احساسی که اینروزا تجربه کردی
مخاطب بیشتری جذب میشه وارتباط میگیره
بازم عذر میخام ،خودت رو موفق بدون چون هستی