معرفی کتاب رازهای ازدواج بدون شکست | ویلیام گلاسر

[Harry_QW]

ورود به بازار کتاب ایران و معرفی ترجمه‌های فارسی

این روزها در کشور ایران نیز مانند سایر نقاط جهان، ازدواج‌های بسیاری به شکست می‌انجامند، اما با رشد فرهنگی جامعه، بسیاری از زوج‌هایی که در مسیر زندگی خود به مشکل برمی‌خورند، درصدد حل این مشکلات برمی‌آیند؛ این موضوع یکی از دلایلی است که کتاب رازهای ازدواج بدون شکست در کشور ایران با استقبال گسترده‌ای مواجه شده است. این اثر توسط مترجمینی از جمله دکتر علی صاحبی، اکرم توکلی، مینا آذری، حسین شاه‌ولدی، سمیه خوش‌نیت نیکو، هدی برازنده و فهیمه فتحی به زبان فارسی برگردانده شده است.

 

[Harry_QW]

نقد کوتاه کتاب

کتاب ازدواج بدون شکست یک کتاب کوتاه است که برای افرادی که به خواندن کتاب‌های طولانی علاقه‌مند نیستند، گزینه‌ی بسیار مناسبی به شمار می‌رود. البته لازم به ذکر است که بسیاری از نکات این کتاب برگرفته از کتاب تئوری انتخاب است، بنابراین اگر کتاب تئوری انتخاب را خوانده باشید، این کتاب ممکن است برایتان حوصله‌سربر باشد.

 

[Harry_QW]

درباره تئوری انتخاب و ارتباط آن با کتاب ازدواج بدون شکست

اصطلاح تئوری انتخاب اثر دکتر ویلیام گلاسر و نقطه‌ی اوج حدود ۵۰سال تلاش تئوری و عملی او در حوزه‌ی روانشناسی و مشاوره است. تئوری انتخاب می‌گوید رفتارهایی که انتخاب می‌کنیم، در وجود ما نقش اساسی دارند. رفتار (انتخابات) ما بر اساس پنج نیاز ژنتیکی (به ترتیب سلسله‌مراتبی) هدایت می‌شوند: بقا، عشق، قدرت، آزادی و سرگرمی. اساسی‌ترین نیازهای انسان، بقا (جزء جسمی) و عشق (مولفه‌ی ذهنی) هستند. برای مثال، مهم نیست که یک کودک چقدر تغذیه شده و از نظر فکری تحریک شده باشد، بدون لمس انسان‌های دیگر، رشد ذهنی، عاطفی و حتی فیزیکی این کودک ممکن است مختل شود.

تئوری انتخاب ویلیام گلاسر تاکید بسیاری بر عشق و صمیمیت در روابط زناشویی دارد و به زوج ها کمک...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Harry_QW]

نظرات افراد و مجله‌های مشهور درباره ازدواج بدون شکست

جان گری، نویسنده‌ی کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی، معتقد است که کتاب ازدواج بدون شکست می‌تواند مانند یک رمان خوانده شود، اما تاثیری متحول‌کننده را در یک رابطه داشته باشد. او همچنین این کتاب را راهنمایی کاربردی و خردمندانه برای ایجاد روابطی پر از عشق و مانا توصیف کرده است.

جان کارلسون، روان‌شناس آمریکایی معتقد است که این کتاب اثری کاملا استثنایی است.

دکتر پت لاو، یکی دیگر از روان‌شناسان مشهور آمریکایی، معتقد است که این کتاب، به یکی از نادیده‌گرفته‌شده‌ترین جنبه‌های روابط یعنی مسئولیت‌پذیری می‌پردازد.

 

[Harry_QW]

بخشی از متن کتاب رازهای ازدواج بدون شکست

- تاکنون این پرسش را برای وب سایت روانشناسان و روانپزشکان معروف فرستاده‌ام؛ اما راستش، خیلی مطمئن نیستم که دنبال پاسخش باشم، حتی از پاسخ احتمالی شما واهمه دارم و می‌ترسم حالم را از این هم وخیم‌تر کند. احتمال دیگر این است که اصلاً پاسخی برای سؤال من وجود نداشته باشد؛ ظاهراً همینطور است. تعجب نمی‌کنم اگر به من بگویید راه و رسم ازدواج همین بوده و هست و فقط بهتر است آن را بپذیرم.

 

[Harry_QW]

- قبل از هر چیزی باید بگویم که از نظر من، ازدواج یک «معما» است. بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک من و شوهرم لِری، ازدواج من به یک معما تبدیل شد و در طول این بیست سال و چند ماه که از زندگی زناشویی ما می‌گذرد، همچنان مثل یک معما باقی مانده است. لِری از این نامه اطلاعی ندارد؛ اما تا جایی که می‌دانم، از نظر او هم ازدواج ما یک معما است. ظاهراً زندگی مشترک خوبی داریم. من و شوهرم لِری زیاد با هم دعوا یا جر و بحث نداریم و حتی از نظر دوستانم، که زندگی خودشان را با زندگی من مقایسه می‌کنند، بهترین زندگی را دارم. اما برای من به اندازهٔ کافی خوب نیست.

 

[Harry_QW]

- مشکل من این است که در رابطهٔ من و لِری دیگر هیچ شور و شوقی وجود ندارد. بهتر است بگویم زندگی ما کسل‌کننده است. چیزی به اسم امید در زندگی‌ام وجود ندارد که من را به آینده سوق بدهد. ماه‌ها یکی پس از دیگری می‌آیند و می‌روند بدون هیچ سختی و خوشی. زندگی زناشویی ما، من را به یاد علائم حیاتی روی مانیتور قلب یک بیمار در حال مرگ داخل اتاق اورژانس می‌اندازد با یک خط صاف بدون هیچ بوق یا صدایی. البته به این معنا نیست که کارهای مورد علاقه مان را انجام نمی‌دهیم یا با دوستانمان وقت نمی‌گذرانیم؛ بلکه تفریحات ما بیشتر به صورت انفرادی و جداگانه است تا به صورت یک زوج و در کنار همدیگر؛ مثلاً وقتی در محفل دوستانمان هستیم، لِری در جمع آقایان است و من در جمع خانم‌ها. ظاهراً من و لِری دیگر از با هم بودن لذت...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Harry_QW]

- هر چه بیشتر به روزهای اول ازدواجم فکر می‌کنم؛ می‌بینم که چقدر همدیگر را دوست داشتیم. همه لحظاتی که در کنار هم بودیم با ارزش بود. تنها چیزی که می‌خواستیم این بود که با هم باشیم. منظورم این نیست که می‌خواهم عین احساسات اوایل زندگی را دوباره تجربه کنم، چون می‌دانم که دست نیافتنی است. حالا که به نوشته‌ام نگاه می‌کنم به نظرم احمقانه می‌رسد؛ چون - دلیلی ندارد شما به گله‌های یک زن چهل و دو سالهٔ غرغرو توجه کنید. حتی از اینکه مزاحم شما شده‌ام احساس حماقت می‌کنم.

منبع: طاقچه