مشاعره بیایید حرف دلمان را با مشاعره بیان کنیم

[crazy.angel]

مدام تورا به یاد من می آورد
دلتنگی...
یعنی تو نیستی ومن
غرق شده ام در دریای خاطراتی که
درنبودت مدام تورا به یاد من می آورند

در دلم خیال یه عشق پنهانیست
عاشق شده و زمین و گیر
خسته میگشتم در این باد طوفانی
تورا دیدم زد به سرم عشق رویایی

 

[Jan.Sakht]

چه کردی با جهانم که به دور از یاد تو قلبم
نمی لرزد
نمی کوبد
نمی رقصد
نمی خندد...

 

[Delaram*☆♡]

در روز وصال جان به قربان تو کردم
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم
چراغی کهنه ام ،وقت است خاموشم کنی ،کم کم
من آن افسانه ام باید فراموشم کنی ،کم کم

 

[crazy.angel]

در روز وصال جان به قربان تو کردم
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم
چراغی کهنه ام ،وقت است خاموشم کنی ،کم کم
من آن افسانه ام باید فراموشم کنی ،کم کم

من نشان بروی می بخری بگردی
ترسم از این است مسلمان شده باشی جایی

 

[m.sina]

من نشان بروی می بخری بگردی
ترسم از این است مسلمان شده باشی جایی

یارب، غم بی‌رحمی جانان به که گویم
جانم غم او سوخت، غم جان به که گویم


نی یار و نه غمخوار و نه کس محرم اسرار
رنجوری و مهجوری و حرمان به که گویم

 

[Delaram*☆♡]

ماه و شب مهتابی ،چشم و دل بارانی

بنویس از دردهایت
شاید روزی کسی بخواند
شاید مثل فروغ کسی بخواند علت دلشکستگی ات رابداند

 

[فلورا.]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هـزار آفــرین بر غم باد

 

[crazy.angel]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هـزار آفــرین بر غم باد

درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش

برای آنکه نگویند، جسته‌ایم و نبود،
تو آن‌که جسته و پیداش کرده‌ام، آن باش!

 

[Delaram*☆♡]

شد آرزویم که بینم رویی ازتو
باچراغی گشتم و گشتم
درشهر... هیچ کس...
اینجا به تو مانند نشد...

 

[m.sina]

شد آرزویم که بینم رویی ازتو
باچراغی گشتم و گشتم
درشهر... هیچ کس...
اینجا به تو مانند نشد...

دلم دیدار می خواهد ملاقاتی رفیقانه
گپ و گفتی صمیمانه
و خوان حکمتی گسترده پیش رو
و یک قوری چای ِمعرفت رنگی
که عطرش می برد هوش