مباحث متفرقه °•° دیالوگ های ماندگار یک رمان °•°

  • نویسنده موضوع roro nei30
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 28
  • بازدیدها 1,720
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,021
پسندها
12,342
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • #21
مانند دخترک نوجوانی خجالت می‌کشد. مثل اولین باری که دیدمش. خودش را دوباره با لپ‌تاپ سرگرم می‌کند تا خجالتش را پنهان کند. شانه‌اش را می‌گیرم:
-کمرت چی شده؟
-هیچی، مهم نیست.
-چرا مهمه، من تو رو می‌شناسم. به این زودیا آسیب نمی‌بینی.
به من نمی‌تواند دروغ بگوید. اگر می‌خواست در این خانه جاسوسی کند، نفوذی خوبی نمی‌شد. سرش را پایین می‌اندازد و جواب نمی‌دهد. دوباره می‌پرسم:
-کی زدت؟
-بازجویی می‌کنی؟
-نه، دلجوییه. کبودم شده؟

عقیق فیروزه ای ، فاطمه شکیبا
 
امضا : فاطمه شکیبا

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
2,089
پسندها
31,351
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • #22
آنجل-مهم نیست چی هستی، مهم کاریه که انجام میدی. حتی هیولاها هم میتونن کارای خوب انجام بدن جیک.

#جنگ_داخلی
 

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,021
پسندها
12,342
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • #23
سیدحسین بیسیم میزند به مرکز: عباس گفت بگیریمش، الان بیهوشه سریع بیاید ببرینش تا مردم ندیدن!
-به سید... چه کردی... تو سوریه هم همین بلاهارو سر داعشیا میاوردی؟
-مزه ترشح نکن بچه! بدو بگو یه ماشین بفرستن ببرنش، تا نیم ساعت دیگه بهوش میادا!
-چـــــــــــــشم! رو تخم چشام! سید، خود عباس کجاست؟ چرا جواب نمیده؟
-نمیدونم... به ما گفت اینو بگیریم خودش میره دنبال دختره...
-الان من یکی از بچه های گشت ......... رو میفرستم، کارت شناسایی شون رو چک کن حتما. نزدیکتونن تا پنج دقیقه دیگه میرسن... فقط توی دید که نیستید؟
-نه پشت درختاییم کوچه هم خلوته... ولی اگه طول بکشه ممکنه یکی بفهمه!
سریع میرسند. سیدحسین مرد را تحویل میدهد و دوباره بیسیم میزند: عباس کجاست؟ بگید بریم دنبالش!
-وایسا... توی کوچه جمشید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فاطمه شکیبا

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
2,089
پسندها
31,351
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
سطح
33
 
  • #24
جیک: کسی صداتو نمیشنوه.. اینجا خدایی نیست. خدا رفته، اون برای همیشه رفته!
آنجل: ولی این امکان نداره!
-کاملا امکان داره.
-من ایمان خودمو دارم. نداشتن ایمان تو باعث نمیشه من اعتقادمو از دست بدم. بهت پیشنهاد میکنم راه منو امتحان کنی.

#جنگ_داخلی
 

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,021
پسندها
12,342
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • #25
محدثه در اتاق را پشت سرش می بندد و فریاد میزند: خاک تو سر مرده پرستتون!
پوزخند می زنم و طوری که بشنود، بلند می گویم: کوروش پرستی که مرده پرستی نیس خدای نکرده؟
پدر چشم غره می رود که ساکت باشم. دستم را می کوبم روی صورتم: بفرما... من خفه! خب بذارین جوابشو بدم!
پدر عبایش را روی دوشش می اندازد و می گوید: انقدر باهم جدل نرید. فایده نداره که. نه اون میتونه کاری کنه که تو مثلش فکر کنی، نه تو.

سرگشته ، فاطمه شکیبا
 
امضا : فاطمه شکیبا

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,021
پسندها
12,342
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • #26
لحنم آرام می شود: آخه چرا خودتو میندازی وسط دعوایی که نه سود برات داره، نه بهت ربط داره، نه...
تند برمیگردد: کدوم دعوا؟
-همین دعواهایی که سر براندازی راه انداختن. آخه خواهر من! اونا یه چیز میگن، شما باید باور کنی؟ چهل ساله دارن موج میندازن که جمهوری اسلامی رو ساقط کنن، نتونستن هیچ غلطی بکنن.
به روبرو خیره می شود:
-این دفعه فرق میکنه.
-چه فرقی؟ تو هشتاد و هشت یادت نمیاد چه خبر بود. هشت ماه آشوب بود ولی هیچ کاری از پیش نبردن. اون وقت با چهارتا پیام توی تلگرام و آمدنیوز و دوتا شعار و سه تا سطل آشغال که آتیش بزنن، انتظار داری اتفاقی بیفته؟

سرگشته ، فاطمه شکیبا
 
امضا : فاطمه شکیبا

Ali_fatal7115

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
20/5/19
ارسالی‌ها
229
پسندها
2,333
امتیازها
11,713
مدال‌ها
14
سن
32
سطح
9
 
  • #27
بازرس پرسید:
- اسمت چیه؟
- من سوسکم ولی برو بچه ها سوکس صدام می کنن.
- قیافت به معتادها میخوره، چی میکشی؟
- بو جناب سروان، بو...
- چی رو؟
- تو دستشویی یه گوشه میشینم، بو میکشم!
بازرس عصبانی شد و فریاد زد:
بندازید بیرون سوتیکه رو!
......
مجموعه داستان های کوتاه، نویسنده علی فتح الهی.
(Ali_fatal7115)
نام داستان کوتاه: چه کسی پنیر من را کوفت کرد؟!
 
آخرین ویرایش
امضا : Ali_fatal7115

YEGANEH SALIMI

مدیر آزمایشی کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی کتاب
تاریخ ثبت‌نام
11/8/17
ارسالی‌ها
2,607
پسندها
8,453
امتیازها
33,973
مدال‌ها
25
سطح
16
 
  • مدیر
  • #28
ضمن تشکر از زحمات نویسنده، مطالب تاپیک به اتمام رسید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

مدیر آزمایشی کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی کتاب
تاریخ ثبت‌نام
11/8/17
ارسالی‌ها
2,607
پسندها
8,453
امتیازها
33,973
مدال‌ها
25
سطح
16
 
  • مدیر
  • #29
مطالب تاپیک به اتمام رسید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا