کامل شده مجموعه شعر یه عشق جنجالی | شرور ومسیحه کابران انجمن یک رمان

[مسیحه]

خام کی بشم چشمای تو حریف نداره
حال منو قناریا این روزا تعریف نداره
میخوام برم باحس تن پوش ازخیالت
سرانگشتات حس نوازش ظریف نداره

 

[زین العابدین]

امروز دلم گرفته ندانم از بیکسی یا تنهائیه
آسمان آبی ابری گشته و دل من اما سیاهیه
گفتم ، دگر بار نخواهم ازت بمانی یا بروی
بروی عزیزتری که بودن بامن آخرش تباهیه

 

[مسیحه]

مرگ عاشقانه های من بی تو حتمیه
مرگ کبوترا قناریای من بی تو حتمیه
هیشکی تنهانیس خدارو، مث تودارن
مرگ هرلحظه خوشیای من بی توحتمیه

 

[زین العابدین]

از خوشی گفتی آنچه که من ده ساله ندارم
گذشت عمر من و پیر شده دل دیوانه وارم
نگو بر من از گذشت لحظه های خوشی نگو
که من خود لحظه های گذشته رو نمیشمارم

 

[مسیحه]

منم هیشکی خبراز دل تنگم نداره
دلی که اون داره حتی سنگم نداره
تو هم عین منی مث قنارای قفسم
ازبدی بگم؟جرات لحن گنگم نداره

 

[زین العابدین]

سنگ دل نگو شاید دلش ز سنگ نیست
شاید آمده کاری پیش پایش لنگ نیست
گفتن این حرف بر کسی که خود ندارد
راه دفاع کردن ، کمتر از زدن انگ نیست

 

[مسیحه]

میخوام برم از اینجانگو وفا نداشت
این قفس واسه منو قناریاجانداشت
دلم تنگ میشه واسه لحن لبخندات
تپش قلبمونشنیدی؟نگوصدا نداشت

 

[زین العابدین]

جا بود بر تو اما من رفتنی تر هستم
شیشه نمیشکنم و شکستنی تر هستم
شکست آنچه باید نمیشکست جانانم
باید بروم ، هر چند انجمنی تر هستم

 

[مسیحه]

من از تو محکم ترم مث سنگای دلت
من ازتو قوی ترم مث صخرهای دلت
اما من الان یه تندیسم از گذشته ها
که شدم مث خاطره تو ویترنای دلت

 

[زین العابدین]

سنگ نبود دلم موقع آمدن ، دانی چرا؟
عاشق بودی و از دل میپرستیدی مرا
سنگ شد دلم و از یادت بیرونم امروز
چونکه دیگه آن یار سابق نیستم تورا