مجموعه شعر شیرین تر از فرهاد| bzpors کابر انجمن یک رمان

[امیر.ع]

نام مجموعه:شیرین تر از فرهاد
شاعر:ا.ع بازپرس
مطلع:
با غمزه ای این دل شوریده برفت
آرام و قرار از من غم دیده برفت
جز تو همه از دیده برفتند اما
از دل برود هر آنکه از دیده برفت


(کامل شده)

​

 

[امیر.ع]

ل**ب های خندان تو
هم گیسوی افشان تو
هم عشوه ی پنهان تو
کردند مرا مدهوش خود
ای درمان هر درد من
ای شیرین و ای قند من
ای زهر تو چون شهد من
غرق کن مرا در آغوش خود

نقل و قول

 

[امیر.ع]

دلی دارم دلی آشفته دارم
چه غم ها که درونش خفته دارم
دلی که در هر گوشه کنارش
هزاران درد ناگفته دارم

 

[امیر.ع]

در سر مرا جز آرزوی تو نیست
انگشتانم را تمنا به جز موی تو نیست
اگر در جانم هزاران درد باشد
دردهایم را درمان جز داروی تو نیست

 

[امیر.ع]

پاییز ٬ بهار عاشقان است/اوج سرمستی دلدادگان است
هم درپای درختان فرشیست چند رنگ /هم اندر آسمان رنگین کمان است
برگ اگر چه کندبا درخت قهر /میان برگ و خاک آشتی کنان است
مباداشاعری رنجور سازی/که قلب شاعر در پاییز کم توان است
پاییز دلیل رقص برگ با باد/پاییز دلیل بغض آسمان است

 

[امیر.ع]

نمیدانم چه شد در قلبم خانه کردی
مرا اینچنین عاشق و دیوانه کردی
چون دستانم با دستانت آشنا گشت
مرا باهرچه غیر از خودت بیگانه کردی

 

[امیر.ع]

جانا رحمی بکن بر دل من
دیوانه ات می شود آخر دل من
تا آن لحظه برایت که دهم جان
عشق تو زنده است در دل من

 

[امیر.ع]

آه از این درد که در سینه نهان است
این اشک که تا صبح از دیده روان است
بهار آمد و بارانت بر من نبارید
افسوس این بهار خزان تر از صد خزان است

 

[امیر.ع]

نمی دانی بر من چه ها شد/چه شد تا این دل تا جدا شد
اخر صدایم با غم آمیخت /چه راز ها کز صدایم بر ملا شد
چه حرف هایی که ماند در دل/چه بغض ها در گلویم بی صدا شد
بسی آه و افسوس که خوردم /بسی اشک کز چشمانم رها شد

 

[امیر.ع]

شده حرف دوستان بر دلت خنجر باشد؟
حتی کاغذ شعرت از اشک هایت تر باشد؟
شده یک شبی را از خدا تاصبح به زاری
بخواهی که این شب ،شب آخر باشد ؟