شعرکده مجموعه اشعار عاشقانه

  • نویسنده موضوع saeed371
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 91
  • بازدیدها 2,812
  • کاربران تگ شده هیچ

Saba.Ar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/8/20
ارسالی‌ها
43
پسندها
132
امتیازها
503
سن
17
سطح
0
 
  • #71
یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی
شاگرد که بودی که چنین استادی

خوبی و کرم را چو نکو بنیادی
ای دنیا را ز تو هزار آزادی
 

Saba.Ar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/8/20
ارسالی‌ها
43
پسندها
132
امتیازها
503
سن
17
سطح
0
 
  • #72
بی عشق نشاط و طرب افزون نشود
بی عشق وجود خوب و موزون نشود

صد قطره ز ابر اگر به دریا بارد
بی‌جنبش عشق در مکنون نشود
 

Saba.Ar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/8/20
ارسالی‌ها
43
پسندها
132
امتیازها
503
سن
17
سطح
0
 
  • #73
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
 

Saba.Ar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/8/20
ارسالی‌ها
43
پسندها
132
امتیازها
503
سن
17
سطح
0
 
  • #74
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من

خاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من
 

Saba.Ar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/8/20
ارسالی‌ها
43
پسندها
132
امتیازها
503
سن
17
سطح
0
 
  • #75
چون نمایی آن رخ گلرنگ را
از طرب در چرخ آری سنگ را

بار دیگر سر برون کن از حجاب
از برای عاشقان دنگ را

تا که دانش گم کند مر راه را
تا که عاقل بشکند فرهنگ را

تا که آب از عکس تو گوهر شود
تا که آتش واهلد مر جنگ را
 

Saba.Ar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/8/20
ارسالی‌ها
43
پسندها
132
امتیازها
503
سن
17
سطح
0
 
  • #76
از آتش عشق در جهان گرمی ها
وز شیر جفاش در وفا نرمی ها

زان ماه که خورشید از او شرمنده‌ ست
بی شرم بود مرد چه بی شرمی ها
 

Saba.Ar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/8/20
ارسالی‌ها
43
پسندها
132
امتیازها
503
سن
17
سطح
0
 
  • #77
باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است

آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد

های های دل ديوانه ی من پنهانی است
 

Saba.Ar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/8/20
ارسالی‌ها
43
پسندها
132
امتیازها
503
سن
17
سطح
0
 
  • #78
محترم دار دلم کاین مگس قند پرست
تا هوا خواه تو شد فر همایی دارد

از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد

اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد

نغز گفت آن بت ترسا بچه باده پرست
شادی روی کسی خور که صفایی دارد
 

Saba.Ar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/8/20
ارسالی‌ها
43
پسندها
132
امتیازها
503
سن
17
سطح
0
 
  • #79
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست
ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم

و تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم

ای مهربان – پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود

و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید
تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم
در چشمانت خیره شوم

دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم
منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم

سر رو شونه هایت بگذارم….از عشق تو…..
از داشتن تو…اشک شوق ریزم

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم
بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم

وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم
اری من تورا دوست دارم
وعاشقانه تو را می ستایم
 

Saba.Ar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/8/20
ارسالی‌ها
43
پسندها
132
امتیازها
503
سن
17
سطح
0
 
  • #80
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

ای که از کوچه معشوقه ما می‌گذری
بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرومگذارش

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش

دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
9
بازدیدها
294
پاسخ‌ها
34
بازدیدها
648
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
178
پاسخ‌ها
240
بازدیدها
9,969
پاسخ‌ها
7
بازدیدها
148
پاسخ‌ها
182
بازدیدها
2,426
عقب
بالا