متون تاپیک جامع جملات تاثیرگذار به زبان انگلیسی

a.frznh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/8/18
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,152
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #71
۱- این قدر به اون ماشین ورنرو


1- Stop missing around with that car.




2- شما دو تا بس کنید (از دعوا سر و صدا و ...) نمی بینید دارم کار می کنم.


2- Knock it off you two. Don't you see I'm working.


لغت :


knock off (something): to stop working and go somewhere else


بس کردن ، سراغ کار دیگری رفتن



۳- اون فقط داره از شما سو ء استفاده میکنه.


3- He is just using you.


لغت:


to use: to make someone do something for you in order to get something you want


سو ء استفاده کردن (یکی از معانی آن ) و معنای دیگر آن همان استفاده کردن است که اینجا مراد نیست
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/8/18
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,152
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #72
۴- درست ازش استفاده کن (ازش بد استفاده نکن).
4- Don't misuse it.
۵- این ممکنه باعث دردسرت بشه.
5- This might get you into trouble.
۶- تازگی ها تو مدرسه مشکل پیدا کردی (تو دردسر افتادی)؟
6- Are you getting into trouble at school lately?
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/8/18
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,152
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #73
- سیستم الکتریکی ایراد (عیب) داره.
7- There must be a flaw in the electrical system.

۸- اگر فکر میکنی مشکل الکتریکی داره بهش دست نزن.
8- Don't touch it if you think it's got an electrical fault.

۹- بس کن و گرنه چغلی تو پیش بابات می کنم.( به بابات می گم)
9- Stop it, or I'ii tell your dad on you.
لغت:
tell on somebody : to tell someone in authority about something wrong that someone you know has done - used especially by children
چغلی کردن گزارش کار غلطی را دادن
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/8/18
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,152
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #74
۱۰- این قدر فضولی (دخالت ) نکن
10- Stop being so nosy.




11- این قدر بچه نشو (بچه بازی در نیار)
11- Stop being such a baby.




۱۲- این که دلیل نمیشه.
12- That's no excuse.
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/8/18
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,152
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #75
۱۳- اون کار دزدیه.
13- That is called stealing.
۱۴- خیلی با احتیاط رفتار کن.
14- Use extreme caution.
۱۵- باید آروم و با احتیاط کار کنی.
15- You have to do it slowly and always with caution
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/8/18
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,152
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #76
۱۶- حواست جمع باشه.
16- Be alert.
۱۷- حماقت نکن.
17- Stop being a fool.
۱۸- از عواقب کارت خبر داری.
18- Are you aware of consequences to you
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/8/18
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,152
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #77
۱۹- سعی خودتو بکن ممکنه فرصت دیگری گیرت نیاد.
19- Do the best you can, you might not get another chance.

۲۰- مستقیم میرم سر اصل مطلب.
20- I come straight to the point.

۲۱- تمبر را با آب دهانش خیس کرد.
21- He moistened the stamp with his own salive
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/8/18
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,152
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #78
۲۲- اگر آب نباشد از تشنگی هلاک میشویم.
22- If there is no water, we will die of thirst.
۲۳- این سفر برایمان خیلی آب خورد.
23- This trip cost us a lot.
۲۴- این شایعات از کجا آب می خورد؟
24- Where these rumors originate from?
?Or : where is the source of these romers
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/8/18
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,152
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #79
۲۵ - مهمانی آنها خوب از آب درآمد.
25- Their party ended up being good.
۲۶- بی خود و بی جهت از همه انتقاد می کند.
26- She criticizes everyone for no reson at all.
۲۷ - با دیدن آن خوراک خوشبو دهانم آب افتاد.
27- Upon seeing that Fragnant food, My mouth waterd
 
امضا : a.frznh

a.frznh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/8/18
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,152
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #80
۲۸ - تنها پخت و پزی که بلدم آب پز کردن تخم مرغ است .
28- The only cooking I can do is to boil eggs.
۲۹ - یک مشت آبدار به سرش کوفتم.
29- I gave him a strong punch to his head.
۳۰ - آبروی خوانده ام در خطر است.
30- my family's honor is at stake.
لغت:
at stake: if something that you value very much is at stake, you will lose it if a plan or action is not successful
در معرض خطر و نابودی بودن
 
امضا : a.frznh

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا