شاعر‌پارسی اشعارسعيدبيابانكى

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
باز این چه شورش است مگر محشر آمده

خورشید سر برھنه به صحرا در آمده

آتش به کام و زلف پریشان و سرخ روی

این آفتاب از افقی دیگر آمده

چون روز روشن است که قصدش مصاف نیست

این شاه کم سپاه که بی لشکر آمده

یاران نظر کنید به پھلو گرفتنش

این کشتی نجات که بی لنگر آمده

"شاعر شکست خورده ی توفان واژه هاست "

یا این غزل بھانه ی چشم تر آمده ؟

بانگ فیاسیوف خذینی است بر لبش

خنجر فروگذاشته با حنجر آمده

آورده با خودش همه از کوچک و بزرگ

اصغر بغل گرفته و با اکبر آمده

ای تشنگان سوخته لب تشنگی بس است

سر برکنید ساقی آب آور آمده

این ساقی علم به کف بی بدیل کیست ؟

عطشان در آب رفته و عطشان تر آمده

این ساقی رشید که در بزم می کشان

بی دست و بی پیاله و بی ساغر آمده

آتش به خیمه های دل عاشقان زده

این آتشی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
اي نم نم باران چه خبر آن سوي پرچین

از مزرعه ي گندم و صحرايُ پر از چین

اينجا همه لب تشنه ي يک جرعه بھارند

اي باد بهاری چه خبر از ده پايین؟

اي شعر ز ما بگذر و بگذار که امشب

لختي سر راحت بگذاريم به بالین

تا مثل غزل فاش شوم بر در و ديوار

اي کاش که صد تکّه شوي اي دل خونین

بر جامه ي من بوي تو جا مانده از آن شب

عمري است که مي ترسم از اين باد خبرچین

ھر روز ھوالباقي و باقي ھمه ديوار

نفرين به تو اي کوچه ي نفرين شده، نفرين

هان کیست که می آید و شهنامه و یاهو

انداخته بر شانه و جا داده به خورجین

اين مرد که کشکولش، سرشار ترانه است

اين مرد که آورده ھزاران گل آمین

شايد که ببارند بر اين کوچه، ملائک

شايد بگريزند از اين خانه، شیاطین

نّقال نشسته است کناري و سیاوش

آرام فرو مي چکد از پرده ي...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا