مشاعره مشاعره‌ی واژه نما

[m.sina]

گوش سر بربند از هزل و دروغ
تا ببینی، شهر جان با فروغ

دریا

رسیده ایم پراز رنج راه تا دریا
خوشا یکی شدن رودها خوشا دریا

نه ما نه من نه تو او نقطه سرانجام است
بیا که بی من و تو ما شویم و ما دریا ...

مهتاب لطفا

 

[Tara Motlagh]

رسیده ایم پراز رنج راه تا دریا
خوشا یکی شدن رودها خوشا دریا

نه ما نه من نه تو او نقطه سرانجام است
بیا که بی من و تو ما شویم و ما دریا ...

مهتاب لطفا

فانوس‌و شب‌و سفسطه‌ی بی‌تابی
یکبار دگــــر چنبــــره‌ی بی‌خـوابی

شب با تب مهتاب غریبی می‌کـرد
شایـد تو از این فاصله‌ها می‌تابی

آشوب لطفا

 

[Jan.Sakht]

فانوس‌و شب‌و سفسطه‌ی بی‌تابی
یکبار دگــــر چنبــــره‌ی بی‌خـوابی

شب با تب مهتاب غریبی می‌کـرد
شایـد تو از این فاصله‌ها می‌تابی

آشوب لطفا

همچو شاهی که شبی کشورش آشوب شده
شیـوه ی شـورش چـشـمـان تـو شیـدایـم کـرد

نظر لطفا

 

[Tara Motlagh]

همچو شاهی که شبی کشورش آشوب شده
شیـوه ی شـورش چـشـمـان تـو شیـدایـم کـرد

نظر لطفا

نظر به‌خویش چنان بسته‌ام که جلوه‌ی دوست
جهان گرفت و مرا فرصت تماشا نیست

حیرت لطفا

 

[m.sina]

نظر به‌خویش چنان بسته‌ام که جلوه‌ی دوست
جهان گرفت و مرا فرصت تماشا نیست

حیرت لطفا

چون بتواند نشست آن که دلش غایبست
یا بتواند گریخت آن که به زندان اوست

حیرت عشاق را عیب کند بی بصر
بهره ندارد ز عیش هر که نه حیران اوست

یلدا لطفا

 

[Tara Motlagh]

چون بتواند نشست آن که دلش غایبست
یا بتواند گریخت آن که به زندان اوست

حیرت عشاق را عیب کند بی بصر
بهره ندارد ز عیش هر که نه حیران اوست

یلدا لطفا

یلدا
ڪـه می‌‌شود
یاس‌ها و پروانه‌ ها
هم خانه می‌‌شوند
دل‌ من
ڪـوچ می‌‌ڪـند به
شیرینی‌ نڪَـاه تو ،
ترڪـ می‌‌خورد تا انار شود
دل‌ آدم ڪَـاهی چه شاد
ترڪـ ترڪــ می‌‌خورد...!


آذر لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

یلدا
ڪـه می‌‌شود
یاس‌ها و پروانه‌ ها
هم خانه می‌‌شوند
دل‌ من
ڪـوچ می‌‌ڪـند به
شیرینی‌ نڪَـاه تو ،
ترڪـ می‌‌خورد تا انار شود
دل‌ آدم ڪَـاهی چه شاد
ترڪـ ترڪــ می‌‌خورد...!


آذر لطفا

عشق یعنی نظم دل بر هم
عشق یعتی آب بر آذر زدن
سراب لطفا

 

[m.sina]

عشق یعنی نظم دل بر هم
عشق یعتی آب بر آذر زدن
سراب لطفا

نشد تقاص همه عمر تشنه جانی خود را
به جرعه ای ز تو از خنده ی سراب -بگیرم

چرا همیشه تو را ای همه حقیقتم از تو
من از خیال بخواهم و یا ز خواب بگیرم

محبت لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

محبت لطفا

ما در جوار یکدیگر زندگی می کنیم،

پس اولین مقصود ما در زندگی این است که به یکدیگر محبت کنیم

و اگر نمی توانیم، دست کم دیگران را آزار ندهیم

 

[Tara Motlagh]

ما در جوار یکدیگر زندگی می کنیم،

پس اولین مقصود ما در زندگی این است که به یکدیگر محبت کنیم

و اگر نمی توانیم، دست کم دیگران را آزار ندهیم

گردِ شمعِ رخت ای شوخِ منِ سوخته جان
پَر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب

گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز
می‌کنم دامنِ مقصود پر از ناز امشب

طناز لطفا