متون و دلنوشته‌ها کوته نوشته های ماندگار!

[saba_maleke]

هرگاه احساس کردی گناه کسی آنقدر بزرگ ان قدر بزرگ است که نمی توانی او را ببخشی بدان ببخشی بدان اشکال از کوچکی روح توست.
****
انسان ها را از زیستن بشناس در گفتن همه آراسته اند.
****
برای زنده ماندن دو خورشید لازم است یکی در آسمان و دیگری در قلب.

 

[saba_maleke]

تنهایی بهای سنگین زلال ماندن است.
****
من و خدا هر روز فراموش می کنیم.. او خطای مرا و من لطف او را.
****
گفتم خدایا سوالی دارم گفت بپرس. پرسیدم چرا وقتی شادم همه با من می خندند ولی وقتی ناراحتم کسی با می نمیگرید؟ جواب داد شادی ها را برای جمع کردن دوست آفریدم ولی غم را برای انتخاب بهترین دوست.

 

[saba_maleke]

شاید چشم هایمان نیاز داشته باشند که گاهی با اشک هایمان شسته شوند تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم.
****
پشت هیچستان چتر خواهش باز است. تا نسیم عطش در بن برگی بدود زنگ باران به صدا می آید ، آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاری است.

 

[saba_maleke]

ستاره من قبل تر از هزار سال نوری پیش مرده است... من قرن هاست به هیچ زل زده ام.
****
تولد انسان مانند روشن کردن کبریتی است و مرگ اش خاموشی آن. بنگر در این فاصله چه کردی؟ گرما بخشیدی یا سوزاندی.
****
تنهایی ام را دوست دارم بوی پاک نجابت میدهد.

 

[saba_maleke]

آن قدر زمین خورده ام که بدانم برای برخواستن نه دستی از برونکه همتی از درون لازم است.
****
خدا معجزه کرد آدم آفرید .... حالا تو معجزه کن آدم بمان.
****
آب نخواسته همیشه مراد نیست... گاه آب می دهند تا قربانی ات کنند.

 

[saba_maleke]

هر کجا هستی باش آسمانت آبی، قسمتت کامیابی و تمام دلت از غصه دنیا خالی.
****
یا رب نظر تو بر نگردد برگشتن روزگار سهل است.
****
شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد. دعا کن بعد دیدار تو باشد روز پایانم.

 

[saba_maleke]

آنان که به زندگی دیگران نور می بخشد روزی خورشید خواهند شد.
****
همیشه در بهترین زوایای قلبم خواهی ماند. آنجا فقط جاودانه ها می مانند.
****
برای نسل آینده خواهم نوشت ما انسان های غم انگیزی نبودیم فقط زندگی غم انگیزی داشتیم.

 

[saba_maleke]

آنان که بودنت را قدر نمی دانند رفتنت را نامردی می دانند.
****
از تنها بودنم راضی نیستم اما خوسحالم که با خیلی ها نیستم.
****
بیا آبی باش به رنگ آسمان تا همیشه سر به هوایت باشم.

 

[saba_maleke]

برای چشم هایم نماز باران بخوان. این بغض لعنتی امانم را بریده است.
****
چه غریبانه به لحظه های زندگی ام رنگی آشنایی زدی و رفتی. تو را هیچگاه از خاطر نمی برم که تو آشنا ترین غریبه برای من بودی.
****
می دانی بن بست زندگی کجاست؟ جایی که نه حق خواستن داری نه توان فراموش کردن.

 

[saba_maleke]

ساز دلت که کوک نباشد فرقی نمی کند کی باشی سرزمین مادری یا خانه پدری هر دو یک رنگ دارد رنگ دلتنگی.
****
هزاران کلمه در جای خالی ات ریختم اما پر نشد. بی گمان پدرم تو از جنس بی نهایتی. درود بی کران بر تو و بر تمام پدرها.
****
کفش های آخرین دیدارمان را برق می اندازم اما چقدر به پایم کوچک اند.