مشاعره مشاعره با اشعار حافظ

ملکه جهنمی❄ · 3/9/23

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر ان ظلمت شب آب حیاتم دادند

Delaram*☆♡ · 3/9/23

ملکه جهنمی❄ گفت
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر ان ظلمت شب آب حیاتم دادند

درخرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما

ملکه جهنمی❄ · 4/9/23

mehrabeh گفت
درخرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما

اي بـی‌خبــر بکــوش کـه صاحب خبــر شوی

تــا راهــــرو نباشی کـی راهـبـر شـوی

Delaram*☆♡ · 4/9/23

ملکه جهنمی❄ گفت
اي بـی‌خبــر بکــوش کـه صاحب خبــر شوی

تــا راهــــرو نباشی کـی راهـبـر شـوی

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است ازحال ما کو رستمی

ملکه جهنمی❄ · 4/9/23

mehrabeh گفت
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است ازحال ما کو رستمی

یار دارد سر صید دل حافظ، یاران
شاهبازی به شکار مگسی می آید

Delaram*☆♡ · 4/9/23

آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع

ملکه جهنمی❄ · 4/9/23

mehrabeh گفت
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع

عاشقان را بر سرخود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد ان کنند

m.sina · 4/9/23

ملکه جهنمی❄ گفت
عاشقان را بر سرخود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد ان کنند

دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود

تنها نه ز رازِ دلِ من پرده برافتاد
تا بود فلک، شیوهٔ او پرده دری بود

Delaram*☆♡ · 4/9/23

m.sina گفت
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود

تنها نه ز رازِ دلِ من پرده برافتاد
تا بود فلک، شیوهٔ او پرده دری بود

صبح است ساقیا قدحی پرشتاب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
....
صبح است و ژاله می چکد از ابر بهمنی
برگ صبوح ساز وبده جام یک منی

ملکه جهنمی❄ · 5/9/23

یار دارد سر صید دل حافظ، یاران

شاهبازی به شکار مگسی می آید