شاعر‌پارسی اشعار یغما گلروئی

  • نویسنده موضوع SETAREH LOTFI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 6
  • بازدیدها 124
  • کاربران تگ شده هیچ

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,191
پسندها
31,387
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
گفتی باید بنویسم که شب قصه
قشنگه
رو سر ثانیه هامون یه حریر رنگ به رنگه
گفتی باید بنویسم جاده ی ترانه بازه
شب رو سیاه قصه از ستاره بی
نیازه
گفتی باید بنویسم اما سخته این نوشتن
چه شبای رنگ به رنگی
چه جماعت یه رنگی
نه مسلسلی نه جنگی
چه دروغای قشنگی
من می خوام یه آینه باشم روبه روی این دقایق
مثل یه بغض قدیمی واسه دلتنگی عاشق
اما اینجا سنگ سایه می شکنه آینه ها رو
تو یه لحظه برف
وحشت می پوشونه جای پا رو
اینجا باید بنویسی که چشای شب قشنگه
اینجا جای آینه ها نیست اینجا وعده گاه سنگه
چه شبای رنگ به رنگی
چه جماعت یه رنگی
نه مسلسلی نه جنگی
چه دروغای قشنگی
 
امضا : SETAREH LOTFI

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,191
پسندها
31,387
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
توی کافه نادری کنج همون میز
بلوط
دو تا صندلی لهستانی هنوز منتظرن
تا من و تو بشینیم گپ بزنیم مثل قدیم
شب بشه مشتریا تا آخرین نفر برن
ما همیشه اولین و آخرین بودیم عزیز
هم تو تابستون داغ هم تو پاییزای سرد
تابلوی بسته و باز پشت شیشه ی در
بعد رفتن ما او کافه چی وارونه می کرد
چشمک ستاره ها رو می شمردیم یادته ؟
واسه تنهایی شب غصه می خوردیم یادته ؟
من مثه سایه ی تو تو واسه من مثل نفس
هردومون برای همدیگه می مردیم یادته ؟
دستامون تو دست هم گم می شدیم تو خواب شهر
دل دیوونه ی من هی قدمات میشمرد
کوچه ها رو رد می کردم تا خیابون بزرگ
عطر ناب تو من رو تا آخر دنیا می برد
حالا تو نیستی این کوچه صدام نمی زنه
حالا تو نیستی بی تو دیگه کافه کافه
نیست
دیگه هیچ ستاره یی جرات چشمک نداره
حتی جای تن تو رو تن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SETAREH LOTFI

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,191
پسندها
31,387
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
صدای آبی من
نه اهل روزگارم نه همنشین سایه
بزن به سیم آواز تا آخر گلایه
رو سرزمین بی سر یه سرو سربلندم
به شاخ و برگ سبز خودم دخیل می
بندم
ستون تخت جمشید برج غرور من نیست
من با تو بهترینم ثانیه گور من نیست
تو کی هستی که خیال داشتنت
یه دم از خاطر من دور نمیشه ؟
رو به روی آینه چشمات رو نبند
خورشید از نور خودش کور نمیشه
ببین که داس وحشت حریف یاس من نیست
سکوت این کرانه
خلع لباس من نیست
ببین کلید سرداب تو دست این اسیره
برگ امان نمی خوام برای گریه دیره
برهنه مثل دریاس صدای آبی من
هزار تا عمر نوه عمر حبابی من
تو کی هستی که خیال داشتنت
یه دم از خاطر من دور نمیشه ؟
رو به روی آینه چشمات رو نبند
خورشید از نور خودش
کور نمیشه
 
امضا : SETAREH LOTFI

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,191
پسندها
31,387
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
اینجا نمون که موندنت تیر خلاص این صداس
اینجانمون که موندنت مرگ همه ترانه هاس
اینجا نمون که با تو من می افتم از بام غزل
برو !
همیشه با منی ای بی بی بی نام غزل
نازک نام آور من ! با تو نمی رسم به من
به اون من آینه دار به او من سایه شکن
تو با اون چشمای آهو مثه قصه پر هیاهو
اما من همیشه ماتم ‚ شاه بازنده ی شطرنج
من پی نجات باغچه تو به فکر فتحدنیا
من حریص بوی خاکم تو حریص نقشه ی گنج
نار
فراموش بکنم تلخی این زمانه رو
نذار ببازم به دلم حیثیت ترانه رو
نذار که جذبه ی چشات من رو بگیره از خودم
من که از اولین نگاه ترانه ساز تو شدم
برو! برو که بین ما فاصله معنا نداره
شاید که رفتنت من رو برای من پس بیاره
تو با اون چشمای آهو مثه قصه پر هیاهو
اما من همیشه ماتم ‚ شاه بازنده ی شطرنج
من پی نجات باغچه تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SETAREH LOTFI

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,191
پسندها
31,387
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
کلاغ
يه کلاغ رو نوک ديوار داره قارقار مي کنه
با صداي قارقارش ده رو خبردار مي کنه
ميگه : من رنگ شبم اما شب رو دوس ندارم
اين صداي من که
خورشيد رو بيدار مي کنه
خروساي ده ما عمريه بي صدا شدن
انگار از وحشت لحظه هاي ما جدا شدن
دل من تنگه از اين نق زدناي کاغذي
خروسا جاي خدا بنده ي کدخدا شدن
مگه ميشه گندم تو خاک خشک تشنه کاشت ؟
مگهميشه اين کلاغ پر سياه رو دوس نداشت ؟
اي کلاغ ! بخون تا ما هم با
تو هم صدا بشيم
نميشه به جاي خورشيد سه تا نقطه چين گذاشت
آي کلاغ ! بازم بخون از دل اين شباي تار
بخون از کدخداي خروس کش طلايه دار
هيچ کسي جاي خودش نيست توي اين بازار شام
تو بخون ‚ جاي خروسا خورشيد رو بيرون بيار
ميدونم گذشته هات يه ابر خاکستريه
مي دونم به چشم شب قارقار تو سرسريه
اما خورشيد که بياد چشما رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SETAREH LOTFI

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,191
پسندها
31,387
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
پری کوچیک من
پری کوچیک من نی لبکش جنس بلور
توی گرگ و میش چشماش صد تا مروارید نور
پری کوچیک من خونه ش تو اقیانوس دور
واسه اون بستر موجا مثل
گهواره و گور
پری کوچیک من فاصله ی بین دو بوسه س
اما بوسه بی خطر نیست همه جا سایه ی کوسه س
پری غمگین من ! طلسم موجا می شکنه
بوسه ی دوم معجزه رو لبهای منه
تنم رو طعمه ی کوسه می کنم برای تو
توی نی نی نگاهت یه ستاره روشنه
پری کوچیک من ! حرفی بزن چشمات و واکن
من
صدات رو می شناسم تنها یه بار من رو صدا کن
سینه ریزی از ترانه دو تا گوشواره ی گیلاس
برگ سرخ گل کوکب پیشکشم برات همیناس
صدای نی لبک تو رمز بیداری موجه
عمق اقیانوس رویا با تو هم معنی اوجه
پری غمگین من !‌ طلسم موجا می شکنه
بوسه ی دوم معجزه رو لبهای منه
تنم رو
طهمه ی کوسه می کنم برای تو
تو نی نی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SETAREH LOTFI

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,191
پسندها
31,387
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
هفت سین گمشده
كسی از ما نمی پرسه كه بهارمون كجاست
خنده ی سبز بهار كجای گریه های ماست ؟
كسی از ما نمی پرسه كه كجای جاده ایم
بین این همه سوار چرا
هنوز پیاده ایم ؟
كسی نیس نشون بده نشونی ستاره رو
به دل ما یاد بده تولد دوباره رو
تقویم كهنه رو باید ببندیم
بازم باید دروغكی بخندیم
بهار داره پا می ذاره تو خونه
قناری دل ما كی می خونه ؟
یكی باید واسه ما بهار رو معنا بكنه
سفره ی گمشده ی هف سین
پیدا بكنه
یكی باید بیاد و بگه بهار چه رنگیه
یگه تحویل سال چه لحظه ی قشنگیه
یكی باید بیاد سین سكوت رو بشكنه
رمز قد كشیدن رو تو كوچه فریاد بزنه
تقویم كهنه رو باید ببندیم
بازم باید دروغكی بخندیم
بهار داره پا می ذاره تو خونه
قناری دل ما
كی می خونه ؟
 
امضا : SETAREH LOTFI

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا