ENTP مجادله گر | ENTP

[ترآنه]

+ بنظرت عشق چیه ؟
؛ entp : بنظر من ؟ حسی که هیچ جوره نمی‌شه توصیفش کرد، تا وقتی حسش نکنی درکش نمی‌کنی. حس کردنش هم کار هرکسی نیست، خیلی ـا فکر می‌کنن عاشق شدن درحالی که تنها یه فکر مسخرست. اگه یه روزی عاشق شم دلم می‌خواد انقدر سر به سرش بذارم که همیشه صدای خنده هاش رو بشنوم، احتمالاً سرش خیلی حسود شم، دوست دارم همیشه کنارم داشته باشمش

 

[برن اوت؛]

Entp : عصبی میشم، غر میزنم، تخریبت میکنم، بلد نیستم حرف عاشقانه بزنم اما خب بهتر از من کی میتونه همه جوره باهات بسازه آخه؟.

 

[برن اوت؛]

افکار نصفه شبی entp : سم اگه تاریخ انقضاش بگذره سمی تر می‌شه؟

 

[برن اوت؛]

یه entp نمیگه دوستت دارم به جاش همیشه باهات شوخی های افتضاح می‌کنه و حرف های رندوم میزنه تا مخت رو بزنه و بعدش طوری وانمود کنه که برعکس همه ی این چیزا بوده.

 

[برن اوت؛]

دعوای توی مغز entp : باید دنبال یچیز جدید و باحال بگردم؟ نه باید روی همینا تمرکز کنم؟

 

[برن اوت؛]

یه entp میگه من خدام ، اما تو باور نکن اون فقط تو زندگی جربزه شیطان بودن رو داره.

 

[برن اوت؛]

یه Entp: نه بابا من از دستت ناراحت نیستم. فقط شماره‌ات رو پشت در توالت عمومی نوشتم.

 

[برن اوت؛]

ـ ENTP : من هیجان زده میشم اگه یکی مثل خودم پایه ی کارای هیجان انگیز و خطرناک باشه

 

[برن اوت؛]

- نظراتت بنویس رو کاغذ کسی نمیخواد اونارو بدونه.
؛ Entp : بهتره تو وصیت نامه خودت رو بنویسی رو کاغد تا دیر نشده.

 

[برن اوت؛]

‌وقتی یه entp شبو تا دیر وقت بیدار مونده بدون که : یه تئوری توطئه جدید توی یوتیوب دیده و تا ته و توش رو در نیاره کوتاه بیا نیست حتی اگه بدونه به احتمال زیاد غلطه،
تمام مواردی که باعث تایید یا رد این نظریه میشن رو کنار هم میچینه و سعی می‌کنه به جواب برسه.
در عین حال میدونه که فردا چه روز شلوغ و پرکاری داره پس سعی میکنه بخوابه ولی با کشفیات جدیدی که از اون تئوری تو سرش شکل گرفته خواب از سرش میپره و وسوسه میشه که دوباره به شبکات مجازی برای تحقیقات بیشتر و کنار هم چیدن تیکه های پازل معما رو بیاره.