ENTP مجادله گر | ENTP

[برن اوت؛]

به عنوان یه entp
ناراحت کردن بی دلیل بقیه برام باحال نیست
و دعوا درست کردن الکی رو دوست ندارم .

 

[برن اوت؛]

یه entp وقتی کاراشو تموم نکرده و حالا دیگه وقتی هم برای انجام دادنشون نداره، از آدم تبدیل میشه به استرسی که دست و پا درآورده.

 

[برن اوت؛]

- شناختنه یه ENTP ⭑ چقدر میتونه سخت باشه؟

+ فقط همینو ازش بدون که یه همراهه عالیه، خیلی
باهوش و شهودیه و اگه تو زندگیت دنباله کسی
هستی که سریعا همه چیزو دربارت بفهمن این تایپ
گزینه ی خوبیه، نمیشه اونارو هیچوقت فریب داد
و اگه فکر کردی میتونی اینکارو باهاش بکنی پیشنهاد
میکنم دوستایه دیگه ای پیدا کنی.

 

[برن اوت؛]

Entp : روزی که به جای عذاب وجدان داشتن برای کار های عقب موندم و موقع سریال دیدن بهشون فکر کردن فقط پاشم و انجامشون بدم رو باید جشن گرفت.

 

[برن اوت؛]

چه چیزی یه ( Entp ) رو عصبی میکنه؟
+ وقتی که نتونه طبق برنامه ی زندگیه خودش پیش بره.

 

[برن اوت؛]

یه Entp کسی‌عه که به بقیه می‌گه ساکت و آروم باشید و بعد خودش شروع می‌کنه جیغ‌ زدن.

 

[آبی پَرَست؛]

: اگه entp از یه کلاسی خوشش نیاد، به هر روشی شده می‌پیچونتش

 

[آبی پَرَست؛]

روزی که entp احساسات واقعیش رو پشت خنده هاش قایم نکنه، آخر دنیاست

 

[آبی پَرَست؛]

افکار نصفه شبی entp : سم اگه تاریخ انقضاش بگذره سمی تر می‌شه ؟

 

[آبی پَرَست؛]

+ وقتی دلت گرفته چیکار می‌کنی ؟
؛ entp : معمولا دو حالت داره، یا شوخ تر و دلقک تر می‌شم و بیشتر از تروماها و مشکلاتم جوک می‌سازم، یا به طرز وحشتناکی ساکت می‌شم و توی خودم میرم و حتی زورم میاد یه لبخند خشک و خالی بزنم. نمی‌دونم، کنار اومدن با ناراحتی و کلا احساسات برام سخته، بیشتر ترجیح میدم ایگنورشون کنم تا اینکه بخوام باهاشون رو به رو بشم